بايد به نكتهاي بسيار مهم در تربيت كودك توجه داشت و آن اينكه تربيت كودك بايد ناخودآگاه باشد؛ يعني بهگونه اي باشد كه كودك متوجه نشود والدين در حال تربيت وي هستند. بنابراين تربيت كودك، امر مستقيم به خوبي و نهي آشكار از بديها و دادن درس اخلاقهايي كه هماينك رايج است ، نيست. تربيت كودك يعني نهادينه كردن غير مستقيم و دور از انتظار كودك در وي از طريقي كه كودك به آن به هيچ وجه توجه پيدا نميكند و شكل ظاهري آن را همان كردار كودكانه و آزاد خود مييابد تا زماني كه مييابد رفته رفته صفتي مثبت در وي ثبيت شده يا صفتي مذموم از او رخت بربسته است. اگر به كودك به صورت مستقيم گفته شود بايد بچه خوبي شوي و راه خوبي اين است، كودك نسبت به تربيت مستقيم انعكاس به ضد دارد و طريق لجبازي و عناد پيش مي گيرد و در برابر، به كار بد رو ميآورد و بهجاي خوب شدن و خوبي، به بدي گرايش پيدا ميكند و بد ميشود. تربيت بايد در محيطي آزاد باشد و به در زير لايه ظاهر آزاد، مسير تربيت ناخودآگاه پنهان باشد؛ از اين رو بايد در ظاهر اين آزادي را به كودك داد كه اگر ميخواهد با ديگري دعوا و نزاعي داشته باشد و سخن دل خود را بگويد و يا اظهار عقيده داشته باشد، به صورت مستقيم از آن نهي نشود و روحيه خروسجنگي وي يا قدرت اظهار نظر او با برخورد فيزيكي و امر و نهي مستقيم سركوب نشود، بلكه بر اساس اصل لزوم تربيت ناخودآگاه، به وي محبت، مهربانی، تواضع، خویشتنداری و عشق تزريق شود. كودك لازم است بتواند از خود دفاع نمايد و فردي ضعيف و سست نباشد وگرنه سستي و ضعف نفس خواهد داشت و اين امر باعث شكوفا نشدن حواس و مشاعر احساسي وي ميگردد و براي همين است كه نبايد روحيه نزاعگري و برتريطلبي وي سركوب شود ، اما داشتن اقتدار نبايد به زورگويي و انجام كارهاي زشت منجر شود و براي همين، كودك بايد مهرباني نيز بداند و راستيها و درستيها را بداند. اما هم اقتدار و هم مهرباني، خويشتنداري و عطوفت بايد به گونه غير مستقيم و از طريق رفتار خود والدين بهويژه مادر به وي منتقل شود نه آنكه مادر، با مشاهده شكسته شدن شيشه، پاره شدن كاغذ و از بين رفتن وسيلهاي، كودك را بهطور مستقيم سرزنش كند و او را از اين كار باز دارد؛ چرا كه اينكار خود از بين بردن روان كودك است و كودك ميبيند كه مادر وي همان كاري را با او ميكند كه وي با شيشه و كاغذ كرده است و چنين كودكي در پي عقدهها و حسرتهاي عاطفي كه براي او پيش آمده است، در بزرگسالي كه ميدان عمل و ازادي پيدا ميكند به عقدهگشايي رو ميآورد و جرمهاي خطرناكي را مرتكب ميگردد. مادر بايد مظهر صداقت، راستي، عطوف و عشق و درستي براي كودك باشد و در كنار آن، اقتدار نيز داشته باشد و از محبـتهاي از سر ضعف و سستي كه سبب محبتهاي نابهجا و افراطي ميشود، پرهيز كند و اگر مادر داراي كاستي و ناراستي است، هم آن را تصحيح كند و هم مشكلات رفتاري خود را از كودك پنهان دارد بهگونه اي كه كودك به هيچ وجه متوجه آن نشود. براي همين والدين نبايد در حضور كودك، مشكلات يكديگر و نقدهايي را كه به هم دارند، بيان كنند. اينگونه است كه عطوفت و اقتدار در نهاد كودك با هم مينشيند بدون اينكه آزاديهاي ظاهري وي سلب شده باشد. البته پيش از اين هم گفتيم فرزند سالم از پدر و مادر سالم است. صفات مادر اعم از كمالات و نارساييهاي روحي و حتي شكل ظاهري از طريق شير مادر به كودك منتقل ميشود. اگر مادري بيمار باشد يا ترس و بزدلي در وي باشد و يا مشكلي روحي و رواني داشته باشد، اين صفت از طريق شير و نيز از طريق انعكاس رفتاري و تقليد كودك از والدين خود، به كودك وارد ميشود. براي داشتن فرزند سالم، بايد مادر پيش از بارداري، سالمسازي شخصيت رواني خود را اهميت دهد و بعد از بارداري نيز هم در صفاي نفس خود بكوشد و هم ناهنجاريهاي خود را از ديد و هوش كودك، كتمان و پنهان دارد.
آیت الله محمد رضا نکونام فیلسوف عصر حاضر با بیش از هشتصد اثر علمی نوپدید
23 май 2022