گلهای رنگارنگ 529 ب همایون 

گلهای رنگارنگ 529 ب همایون
این برنامه باهمکاری مهستی، محمودی خوانساری، گلپایگانی ،جلیل شهناز, محمد موسوی وفرهنگ شریف تنظیم گردیده.
آهنگ شوشتری منصوری ازاسداله ملک،
تنظیم برای ارکسترازجواد معروفی،
ترانه ازهما میرافشار،
اشعارمتن برنامه ازمُشتاق اصفهانی، مجمرزواره ای، حبیب خراسانی، غزل آوازازپژمان بختیاری، سیمین بهبهانی، گوینده روشنک.
روشنك :
به نالۀ صبحدمم بلبل خوش الحان گفت
كه از جفای گل آن می كشم كه نتوان گفت
به گوش جان دلم این نكته دوش پنهان گفت
غمی است عشق كه نتوان شنید و نتوان گفت
مشتاق اصفهانی - غزل
خواننده ترانه: مهستی
ای فلك بی آشیان تنهای تنها مانده ام دیگر چه خواهی
خسته و بی هم زبان در سیل غم ها مانده ام دیگر چه خواهی
زندگی زندان شده غم در دلم مهمان شده
دل دگر در سینه ام از بار غم ویران شده
در سكوت شب تنها پناه من باشد دل دیوانه ای
ایمن اسیر دل این دل به دام من در گوشه میخانه ای
از دل من جدا غم نشد یك زمان
هر شبی تا سحر با دلم هم زبان
ای فلك آتش به جانم بر دل نامهربانم
زیر و رو گردی الهی از دلم دیگر چه خواهی
چشم گریان مرا هر شب تماشا می كنی
هركجا پنهان شوم بازم تو پیدام می كنی
عمری بلای من بندی به پای من هستی شده
هرچه می خواهی بكن با دل دیوانه ام ای فلك
گر نمی دانی بدان ساكن میخانه ام ا
ی فلك ای فلك بی آشیان تنهای تنها مانده ام دیگر چه خواهی
ترانه سرا: هما میرافشار
روشنك :
جگر خراش از آن شد صفیر مرغ اسیر
كه هرچه گفت ز محرومی گلستان گفت
كسی كه سر زد از او راز عشق فرقی نیست
گر آشكار نگفت این حدیث پنهان گفت
مشتاق اصفهانی - غزل
خواننده آواز: محمودی خوانساری
دل ز شوق گریه ای مستانه می سوزد مرا
عاقلان دستی كه این دیوانه می سوزد مرا
آتش دوزخ نسوزاند دل بی درد را
ساقی مجلس به یك پیمانه می سوزد مرا
عاقلان را مرگ مجنون بی تفاوت بود
لیك قصه گو با نقل آن افسانه می سوزد مرا
خار خشكم شاخ بی برگم نمی دانم ولی
خویش می سوزد مرا بیگانه می سوزد مرا
پژمان بختیاری - غزل
روشنك :
نگذاشت كه بر روی تو افتد نظر ما
دیدی كه چه ها كرد به ما چشم تر ما
احوال دل سوخته دل سوخته داند
از شمع بپرسید ز سوز جگر ما
مجمرزواره‌ای (اصفهانی) - غزل
روشنك :
وقتی دل سودایی می رفت به بستان ها
عیش و طرب آورده بر لاله و ریحان ها
گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم از یاد برفت آن ها
سعدی شیرازی - غزل
روشنك :
دوش من مستانه خوابی دیده ام
در دل شب آفتابی دیده ام
عكس روی آفتاب چرخ را
دوش در جام شرابی دیده ام
حبیب خراسانی -غزل
خواننده آواز: سیّدعلی‌اكبر گلپایگانی
بی تو ای روشنگر شب های من
بوسه می زد ناله بر لب های من
در دلم وحشت بیگانگی
خنده می زد نالۀ دیوانگی
مخمل سرخ شفق رنگ تو داشت
پرده های ساز آهنگ تو داشت
بی تو بودم لیك اكنون با توام
خود نمی دانم كه این من یا توام
سیمین بهبهانی
روشنك :
زانكه می فرمود جور بی حساب
باز لطف بی حسابی دیده ام
دفتری كردم حسن و عشق را
من از آن دفتر كتابی دیده ام
حبیب خراسانی - غزل
خواننده ترانه: مهستی
ای فلك بی آشیان تنهای تنها مانده ام دیگر چه خواهی
خسته و بی هم زبان در سیل غم ها مانده ام دیگر چه خواهی
زندگی زندان شده غم در دلم مهمان شده
دل دگر در سینه ام از بار غم ویران شده
در سكوت شب تنها پناه من باشد دل دیوانه ای
ایمن اسیر دل این دل به دام من در گوشه میخانه ای
از دل من جدا غم نشد یك زمان
هر شبی تا سحر با دلم هم زبان
ای فلك آتش به جانم بر دل نامهربانم
زیر و رو گردی الهی از دلم دیگر چه خواهی
چشم گریان مرا هر شب تماشا می كنی
هركجا پنهان شوم بازم تو پیدام می كنی
عمری بلای من بندی به پای من هستی شده
هرچه می خواهی بكن با دل دیوانه ام ای فلك
گر نمی دانی بدان ساكن میخانه ام
ای فلك ای فلك بی آشیان تنهای تنها مانده ام دیگر چه خواهی
ترانه سرا: هما میرافشار