اگر شعر ما حافظ و سعدی دارد موسیقی ما هم خواننده هایی مثه بنان و خانوم وزیری و دلکش و حمیرا و مرضیه و گلپا و.. دارد در آهنگسازی هم تجویدی و خرم و صبا و یاحقی و ملک و حیدری وپایور و شهناز و همه این بزگان آقای تهرانی تمبک و خیلی از بزرگان که باید الگو ما جوونا باشن بخدا که اگر حداقل آهنگسازان و خوانندگان ما این آثار رو گوش میدادن الان وضع موسیقی این نبود حداقل گوش کنیم که چیزی دستمون باشه از گذشته که رو شعر و آهنگسازیمون تاثیر بزاره در هر صورت روح همه عزیزان از دست رفته شاد و اونایی ام که هستن انشاالله سایشون رو سر موسیقی مملکتمون باشه
مرضیه ایرانی نیست وام بگیر روس هاست اون زنیکه کمونیستی که برا مجاهدین جنایتکار که ادامه دهنده راه توده ای های بی وطن اند، میخوند و افتخار میکرد ،از هنرمندان ما بحساب نمی آید.
♫♫ چنان در قید مهرت پایبندم که گویی آهوی سر در کمندم گهی بر درد بی درمان بگریم گهی بر حال بی سامان بخندم نه مجنونم که دل بردارم از دوست نه مجنونم که دل بردارم از دوست مده گر عاقلی بیهوده پندم مده گر عاقلی بیهوده پندم [نه مجنونم که دل بردارم از دوست مده گر عاقلی بیهوده پندم] نه مجنونم که دل بردارم از دوست نه مجنونم که دل بردارم از دوست مده گر عاقلی بیهوده پندم مده گر عاقلی بیهوده پندم همه شب نالم چون نی که غمی دارم که غمی دارم دل و جان بردی اما نشدی یارم یارم با ما بودی، بی ما رفتی چو بوی گل به کجا رفتی تنها ماندم، تنها رفتی چو کاروان رود فغانم از زمین بر آسمان رود دور از یارم خون می بارم فتادم از پا به ناتوانی اسیر عشقم چنان که دانی رهایی از غم نمی توانم تو چاره ای کن که می توانی گر ز دل برآرم آهی آتش از دلم خیزد چون ستاره از مژگانم اشک آتشین ریزد چو کاروان رود فغانم از زمین بر آسمان رود دور از یارم خون می بارم نه حریفی تا با او غم دل گویم نه امیدی در خاطر که تو را جویم ای شادی جان سرو روان کز بر ما رفتی از محفل ما چون دل ما سوی کجا رفتی ♫♫
الله اکبر و صد الله اکبر از وسعت صدای بسیار بسیار زیبای استاد بنان حیف و هزاران افسوس که در این دوران نیستند روح بزرگ همه اساتید موسیقی سنتی شاااااااااااددددد
اخ اخ این موسیقی روح پرور هستش هنوز بعد چند سال که شنیدمش دوباره منقلب میشم،دوران طلایی ایران یاد همتون بخیر،استاد بنان عزیز،سلامتی استاد ایرج و استاد گلپا ، دیلمان رو دستش اهنگی نیست
This is Banan's most beautiful masterpiece of singing ever, his CARPE DIEM isn't it? I've been listening to it on a daily basis, sometimes 20 times a day for the last 47 years and it is still as fresh and beautiful as the first time I heard it back in 1971.
موسیقی، زبان روح است که در قالب نواها و هارمونیها خودنمایی میکند، زبانی که بیکلام، عمیقترین حسها و لطیفترین احساسات بشری را بیان میکند. در میان این هنر ناب، صدای استاد غلامحسین بنان، چون نسیمی ملایم و دلنشین، قلبها را نوازش میدهد. صدای او، تجلی بیواسطهی زیبایی و عمق موسیقی ایرانی است؛ صدایی که با هر ترنم، روایتگر داستانی از عشق و زیبایی است، و همچون جریانی از آب زلال، در روح شنونده جاری میشود. استاد بنان نه تنها خواننده، بلکه روحی بزرگ و پیامآور هنر اصیل ایرانی است.
شعر ، اهنگ ، اجرا همه عالی در دوران موسیقی ما نظیر ندارد . هیچ زمان ، هنرمندانی چون ، بنان ، محجوبی ،روح الله خالقی ،جواد معروفی ،پرویزیاحقی، رهی معیری وروشنگ مرزو بوممابخود نخواهد دید.
با درود فراوان به دوست عزیز دور از دست ,ای کاش بهشت و جهنمی وجود داشت که از پروردگار آرزوی داشتن افتخار هم کاشانگی این عزیزان از دست رفته رو داشته باشم با هیچ کلامی با هیچ تشبیهی با هیچ تصویری قادر به توصیف زیبایی سبک بآلی و عرفانی زحمات این دوستان عزیز از دست رفته که افتخار موسیقی دههٔ ۲۰ تا دههٔ ۶۰وطن ویرانهٔ ما را تشکیل میدهند نیستم ,روح هایشان شاد و سرشار از خشنودی ، دست گلتون درد نکنه
چنان در قید مهرت پایبندم که گویی آهوی سر در کمندم گهی بر درد بی درمان بگریم گهی بر حال بی سامان بخندم نه مجنونم که دل بردارم از دوست مده گر عاقلی بیهوده پندم ای جونم
احسنت و روحش شاد بنان عزیزم. ممنونم از شما برای این کار ضروری و لازم، موسیقی اصیل و سنتی ایران نیازمند افرادی روشنفکر و پیگیر و استوار چون شما دارد تا حفظ و نگهداری شود. خدای بزرگ خیرتان دهد و نگهدارتان باشد. ❤❤❤❤
چه عکس زیبایی. مرتضی محجوبی پشت پیانو، خالقی رهبر ارکستر، بنان کنارش و ابوالحسن صبا ویلون اول. اگر دوستان بقیه اعضای ارکستر را می شناسن لطفا اسامی رو بنویسن
دیلمان یک از زیباترین برنامه های گلها است. افسوس، با وجود اینکه فرهنگ این سرزمین آمیخته با عرفان و شعر و نوای روح نواز است بسیاری و بیشتر جوانان با این گوهر فرهنگی سرزمین خود بیگانه اند. در مسیر تناسخ روح چه مفتخر بودند آنها که زیبایی گلها را قبل از رفتن تحسین کرده و بوییدند، سپاس از این هدیهٔ زیبایی که به ایرانیان اهدا کردید.
چنان در قید مهرت پای بندم که گویی آهوی سر در کمندم گهی بر درد بی درمان بگریم گهی بر حال بی سامان بخندم مرا هوشی نماند از عشق و گوشی که پند هوشمندان کار بندم مجال صبر تنگ آمد به یک بار حدیث عشق بر صحرا فکندم نه مجنونم که دل بردارم از دوست مده گر عاقلی ای خواجه پندم چنین صورت نبندد هیچ نقاش معاذالله من این صورت نبندم چه جانها در غمت فرسود و تنها نه تنها من اسیر و مستمندم تو هم بازآمدی ناچار و ناکام اگر بازآمدی بخت بلندم گر آوازم دهی من خفته در گور برآساید روان دردمندم سری دارم فدای خاک پایت گر آسایش رسانی ور گزندم و گر در رنج سعدی راحت توست من این بیداد بر خود میپسندم سعدی » دیوان اشعار » غزلیات
مرا به جمعه شبهای تنهایی ساعت ۹۰۳۰ برنامه گلها میبرد بطوریکه آرزو مینمایم آنزمان راکد میماند ، من میماندم ، همه میماندند زیرا که دیگر تکرار. نخواهند شد. شاد روان گلپا هم رفت. این غافله عمر عجب زود میگذرد!؛
نوگرای خوانندگان سنتی هشتم اسفند ۱۳۶۴: ۳۵ سال پیش در چنین روزی غلامحسین بنان در تهران درگذشت: «خواننده هنرمند باید مرفه باشد ولی اگر دائم به فکر تجارت باشد، دیگر نمیتواند درست بخواند.»غلامحسین بنان در سال ۱۲۹۰ در تهران زاده شد. مادرش نجیبزاده و پدرش پیشکار مالیاتی بود: «مادرم پیانو میزد و پدرم صدای خوبی داشت ولی از شغلش میترسید و بد میدانست که من دنبال حرفه موسیقی بروم. مشوق اصلیام مرتضی نیداود، معلم موسیقی خواهرانم بود اما دستگاه ها را نزد یک آخوندی به نام ضیاء الذاکرین یاد گرفتم. همه این کارها پنهانی بود.» پس از پایان دبیرستان به استخدام وزارت کشاورزی درآمد و به اهواز رفت و زمان کوتاهی هم منشی سرپرست اداره کل خوار و بار بود: «از بچگی وقتی خواهرانم درسهایی که درویش خان میداد یادشان میرفت، من با سوت میزدم و زمزمه میکردم که این گوشه اصفهان را یادتان رفت بزنید.» ۳۳ ساله بود که به تهران بازگشت، با علینقی وزیری آشنا و سپس خویشاوند شد و به عضویت "انجمن موسیقی ملی" درآمد و با ارکستر آنها چندین برنامه در شهرهای گوناگون اجرا کرد و به رادیو راه یافت. ۴۴ ساله بود که از نخستین خوانندگان برنامه نوبنیاد "گلها" در رادیو ایران شد و بیش از ۳۰۰ آواز و ترانه ویژه این سری برنامهها خواند. او نخستین خواننده ایرانی بود که نت آموخت و آن را در آموزش آواز به شاگردانش وارد کرد. دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید افزون بر این با پیشرفت فنآوری ضبط و پخش صدا، آرامخوانی و تحریرهای نرم را جانشین فریادخوانی کرد و بیان کلام در جا و دستگاه مناسب را برجسته ساخت: «قطعه بیکلامی روحالله خالقی به نام گلریزان ساخته بود، پیشنهاد کردم که جای کلام در بعضی بخشها خالی است. شعر را ساختند و شد بهار دلنشین.» آوای مخملین او آنچنان گیرا بود که آهنگساز و آهنگآرا گاه همراهی هیچ سازی را لازم نمیدانستند. نمونه چنین اثری "دیلمان" در گلهای رنگارنگ شماره ۲۱۷ است. ۵۵ ساله بود که به نشان اعتراض به "راهیابی ابتذال به فضای موسیقی" کارش را کنار نهاد و دیگر جز در محفلهای خصوصی نخواند و حتا تدریس هم نکرد. نگارنده به خاطر شیفتگی او به سرودههای کهنماده تاریخ درگذشت او را به شعر درآورد: "دگر شور از نوای دیلمان رفت صدای سینه صاحبدلان رفت دگر از شور دشتی برنخیزد که آن شور از دل شوریدگان رفت نمیدانم چه گویم تا شود فاش چه صوت دلنشینی با بنان رفت به سال مرگ جانسوزش بگفتیم چه استاد عزیزی از میان رفت" غلامحسین بنان در ۷۴ سالگی در زادگاهش درگذشت.
در پاسخ به چند نفر که سوال کرده بودند، این قسمتی از برنامه ۲۱۷ب برنامه گلهاست، که طبق آرشیو موجود، در کل حدود ۲۲ دقیقه است. این برنامه "کاروان" نامیده شده.
@@AG-sj6ll احسنت ، سوز و نوای موسیقی ایرانی در لابلای قلب ما ایرانیان نهفته و عشق به طلایه داران کربلا و عاشورا عشق و شور شیعه ایرانی را برای ما ترسیم میکند . ممکن است کسانی این عیده را قبول نداشته باشند ولی فرهنگ ما با شیعه اسلامی در هم تنیده است. 🌹🌹💚💚💖💖
دقت کنید به نوازندگان همراه استاد بنان،مرتضی محجوبی،مهدی خالدی،ابوالحسن صبا که همگی از اساتید بزرگ بودند و توجه بکنید به طرز پوشش و لباسهای ارکستر و شخص بنان و مقایسه کنید با نوع پوشش ارکستراسیون خواننده های بعد از انقلاب چون استاد شجریان و ناظری و غیره .تفاوت از زمین تا آسمان.
قطعا"باید دِلی سرشار از عشق و مهر و معرفت درون سينه داشته باشیم و بعد به استقبال از این تصنیف ارزشمند و گنجینه ی فاخر زیر خاکی برویم، سپاسگزارم با احترام مهندس شیرازی. ⚘🙏🙏🙏⚘❤❤❤⚘✋