بیچاره احمد و احمد هایی که بدون هیچ نشانی از خودشان در کوره کمرهای راه های پناهندگی جانشان را از دست دادند. چقدر خانواده ها که داغدار این عزیزان بدون مزار هستند.
فرشادخان، در قسمت ۲۰ فقط از یک تپه رفتین بالا و پایین و این تمام این قسمت بود، با این سرعت فکر میکنم عمر این حقیر کفاف ندهد تا آخر این داستان با شما باشم😌
آقا فرشاد عزیز دمت گرم امیدوارم که به هر آنچه که لایقش هستی برسی و همینطور مردم عزیز ایران که بسیار زیاد سختی کشیدهاند ،،،، مردمی که سالهای زیادی ظلم و ستم دیده اند به امید روزی که مردم عزیزمان آزادی واقعی را تجربه کنند
ای خردمند بسیجی دانا گپی دارم زکابلستانا اندکی رازیانه میاندیش نه که چون لات چاله میدانا ذات آخوند چنان شده روشن همچو خورشیدو ماه تا بانا بوی بول ونفاس وغایط او گند بنموده عرش سبحانا اقتصادست مال خر جانم نرسد بر تو شیر گاوانا رانمالی به کودکان را داد تفخیذ الله خمینی فرمانا در رژیم ملا که بیضه ی چپ بهتر ا ز مر یم میر ز ا خانا شاش اشتر که بهترین داروست بهر بیما ر ی کر و نا نا سیلی تو بروی دخت وطن سخت سوزان چو آتش افشانا تابکی خون نوجوان ریزی خاندانت مکن پریشانا دهن از گند گاه ملا کن سوی مردم برو خرامانا توله های رژیم راهی غرب همچو اشراقی ابتکارانا مزه هایی چنان کنند که مپرس بتو ماند سوراخ مو شا نا سرت از چاه جمکران برکش بنگر چار سو ی ایر ا نا باش فرزند سعدی وحافظ نه گدا زادگان لبنا نا موی زن همچو خنجر تیزست بر گلو گاه شیخ بر رانا هرچه دانش فزون شود زجوان سست ز آ خو ند بند تنبانا بکش از گندگاه تبریزیان دوسه من روغن بنفشانا در نشیمنگه ی سعید توسی پومپ کن قیر داغ وسوزانا گر بخوابت بیا ید الهامی مست مستان وچرخ چرخانا تا سحر لای پاش ذکر کنی قل اعوذ و برب ربا نا کفتران گوه کنند برکعبه نیز بر گنبد اما ما نا
پا به پای شما در سفر ی سخت همسفر شدیم... با شما بغض کردیم ،ترسیدیم... هراسان شدیم...دویدیم... رسیدیم... شاید هم همیشه در سفر باشیم ،و خود ندانیم...سفر با ما ست،در ماست... حتی هنگامی که گمان میکنیم،قرار گرفته ایم... پایدار باشید مرد سفر!
اقا فرشاد عزیز اینکه تا این حد نسبت به هم وطنهات احساس تعهد میکنی و براشون ارزش و حرمت قائلی که تو سرما بشینی و به انچه که باید عمل میکنی ازت سپاسگذارم ارزوی موفقیت در تمام مراحل زندگی دارم برات .very nice
فرشاد جان، لعنتی چقدر جذاب تعریف میکنی داستانتون رو..... دمت گرم به خدا.... امیدوارم بعد از اینهمه سختی که تحمل کردی ، در هر کجایی که هستی،زندگی آرام و با نشاطی داشته باشی❤❤❤
اینقدر دیر به دیر ویدئو آپلود میکنی آدم یادش میره قسمت های قبلی رو لطفا زودتر آپلود کن همچنین مستند رو زودتر برسون مارو کشتی داغان داغان ها شدیم از دست تو فرشاد جان 😂
لطفا این داستانی واقعی وعبرت اموز فقط برامون سرگرمی نباشه بلکه اموزه ای جدی برای تک به تک ما ایرانیان که هدف مان برای نجات ایران سخت اما شدنی باید قیام کنیم تا فرزندانمان گرفتار کوچ اجباری نشوند
ممنونم فرشاد عزیز بابت قسمت ۲۰ نان خون رقص 🙏🌹❤ خداشاهده اون لحظه ک داشتی تعریف میکردی آب بارونو از تشنگی میخوردی اشکهای من نا خودآگاه سرازیر شد، الهی کسانی ک باعثوبانی شدن برای هموطنانم این مشکلات پیش بیاد ریششون برداشته بشه از روی زمین و روز خوش نبینند تا ابد ...
سلام. فرشاد جون. میگم عجب گرگهایی بودند این دو تا کردها که مسیر رو میخواستند برگردند ترکیه. و اینکه شما ها همتون چون انگیزه و امید به زندگی و آینده داشتید واقعا عین کماندوهای ویژه ارتش این همه سختی و رنج و مشکلات رو دوام آورید. دم همتون گرم. زنده باد آزادی زنده باد ایرانی زنده باد بیداری
درود و عرض ادب عاشور جان و ممنون از تمام زحماتی که دارید به همراه تیمتان میکشید برایتان آرزوی موفقیت و سلامتی و سربلندی را دارم عاشور جان خود مستند می آماده میشود چون سراپا منتظرم بسیار سپاسگزارم
سلام، آقا فرشاد یه چیز خیلی عجیبه هر جای دنیا اگه یه زره خطر وریسک باشه رد پای کوردها همونجاست، واقعا کوردها مظهرشجاعت. ومقاومت هستند، درود به شرف کوردها
سلام میدونی تو ترکیه چرا گیر کرده بودی چون اون پلیس میت ممد بیک بود ممدبی بود چی بود اون با گوشی تو زیر نظرت گرفته بودند تا مسیرها و خانه های مخفی و قاچاقبرای ترکیه را پیدا کنند
درودها بر جناب فرشاد نازنين خاطراتی که تعریف میکنی بسیار شنیدنی و هیجان انگیز بود همچنین جانگذاز و تلخ و غم انگیز و من گریه کردم برای همگی شما، لعنت بر باعثانش ولی تقاص در همین جاست و روز موعود فرا خواهد رسید و آن روز دیدنی خواهد بود و در تاریخ ثبت خواهد شد، پایدار باشید همچنین با عزیزانتون. چرخ گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائماً یکسان نباشد حال دوران، غم مخور
درود بر اقا فرشاد این دومین قسمت از سرنوشتت هست که شندیم و خیلی خوب باهاش همذات پنداری میکنم چرا که تقریبا تو شرایطی مثل تو البته داخل بود و زمانیکه ادم مستاصل میشه وافعا لحظات سختیه که ققط امید نجات بخشه در هر صورت با نوع تعریف کزدن حال کردم و مطمعنم تمام حقیقت وشاید سختر از اینهایی که میگه بوده که تدصیفش واقعا سخته واز اینکه میبینم موفق شدی و لایو میگیری خیلی خوشحالم و امیدوارم که تمام مردم سرزمینم مخصوصا جوونها چون سنی از من گذشته نجات پیدا کنند و از دست درخیم ستمگر رها شوند چرا که حق مردم ایران با اون عظمتش این نیست...یا حق
سلام اقا فرشاد عزيز ممنون كه در اين شرايط سرما و خستگي نان خون رقص را اجرا كرديد تعريف اين مستند هم خودش يك اموزش رزمي است و لطفا هر هفته ادامه دهيد شما مارو الوده اين مستند كردي ديگه نكش مارو برر 😂 لطفا از حاشيه كم كنيد نيم ساعت فقط صحبتهاي تكراري بود ❤
در بازار تهران یه رفیقی شمالی داشتیم خدابیامرزهتش همیشه میومد مغازه ما میگفت در رشت سه چیز نور الهیست باقالی قاتوق میرزا قاسمی اشپل ماهی ما اونجا کبابی داشتیم یادش بخیر البته این بنده خدا اخوند بود و خلع لباس شده بود چون دیدگاهش فرق داشت
متاسفانه درادامه صحبتم خواستم بگم که چندوقت پیش سوارتاکسی شدم دیدم راننده میگه که برای من صرف نمیکنه که 10متربالاتربرم..خواستم بگم ایناکسایی هستندکه اگه براشون صرف نکنه باادم سلام علیک هم نمیکنن.من اسم ایناروانسان نمیزارم..وقتی درباره رفاقت وصمیمیت توی جنگلهای یونان صحبت کردیدیاداینهایی افتادم که فقط به خودشون ومنافع خودشون فکرمیکنندودیگران براشون مهم نیستند..ممنونم بچه محل همیشه بهترین بودی وهستی وخواهی بود ..پاینده باشی💖💖
درود بر شرف و با روحیه ای که به امید مبارز با رژیم کثیف جمهور اسلامی داشتی به مقصد رسید به امید آزادی ایران و ملت شرف ایران خشن پیروزی با دلیر مردان چون شما عزیزان میهن دوست بگیریم .
درود جناب اشور گرامی تمام زیبایی وخرمی ایران بزرگ با اقوامهای مختلف با زبانهای جورواجوربا لحجه زیبا وخوراک وپوششهای گوناگون دوصد چندان شکوفا وقشنگترمیکند.ایرانی تباران بیخود نمیگن ; چو ایران نباشد تن من مباد.به امید پیروزی نور بر تاریکی = سیاوسرخ...پاینده ایران وایراندوستان.جاوید شاه💚🦁❤
سلام به فرشاد عزیز و همه دوستان دنبال کننده دقیق یادمه قسمت چهارم مستند بود که اتفاقی با اون مواجهه شدم و شروع کردم به گوش کردن از ابتدا و تا اینجا مستمر پیگیر همه قسمت ها شدم حتی بعضی قسمتها یا تکه هایی رو باور کنید دوبار گوش میکنم جایی بوده و شده که از استرس چه میشود و یا فکر اینکه چرا در شرایطی باید زندگی کنیم که هموطن ما اجبارا فقط شاید برای زنده ماندن دست به کارهایی بزنه که خودش خیلی لحظه ها به استقبال مرگ رفتنه حال و هوایی خیلی ناخوشایند پیدا کردم خلاصه اینکه فرشاد عزیز تو دردسرها و لحظه های سختت گریه نکرده باشم بی شک بغض کردم و تو جاهایی که معجزه وار گره از کارت باز شده بابت اونها هم از ته دل شاد شدم و ناخواسته لبخند زدم کسانیکه مستند رو دنبال کرده باشن میدونن منظورم از گره گشایی های معجزه وار چه لحظه ها و چه اتفاق هاییه و من خیلی به اونها فکر کردم و شاید تنها یا عمده ترین دلیل پیشامد اونها رو طینت خوب و خوش قلبی ذاتی دوست خوب و عزیزمون فرشاد دیدم و دونستم همیشه و همه جا بهترین ها نصیبتون باشه واما شما فرشاد جان قطعا که "موفق "هستی آرزومند "موفق تر" بودن برات دارم و لحظه شمار روزگاری هستم که شما و خیلی از کسانیکه شرایط مشابهی دارن با افتخار به کشور خودمون برگردن روز و روزگار به کام همگی!
فرشاد جان عزیز من آدی نیستم ک گریه کنم به همین سادگی ولی بیشتر از ۷ ماهه دارم گریه میکنم و قلبم خونه! من بعد از شنیدن حرفهات بدجور بغض کردم و تو هم شهری منی البه یکم اونور تر عروس گیلان برات بهترین آرزوها رو دارم 👍🏼
درود بر شما فرشاد جان عزیز و گرامی، فرشاد جان یه انتقاد کوچیک دارم و اونهم اینکه بعضی مواقع زیاد ب مسائل حاشیه میپردازید و تا بخواید اصل مطلب رو بگید خلاصه آدم رو..... 😅