پوچی و افسردگی و اینطور مسائل فکر نمیکنم قابل حل باشه، دستکم برای من یکی اینطوریه؛ من نمیتونم ایمان احمقانهای داشته باشم که خیالم رو راحت کنه از مرگ و از پوچی و سایر اضطرابهای وجودی... در عوض سعی میکنم باهاش کنار بیام اگه معنایی نداره خودم خلقش کنم، خودم ارزشهای زندگی خودم رو بشناسم و خودم رو قضاوت کنم، خودم نمره بدم و خودم رو تشویق کنم. مشکلات حل نمیشه فقط تو بزرگتر میشی دغدغهها اضطرابها هم باهات رشد میکنه و حتی میتونم بگم در این مسیر پوچی میتونه کمک کننده باشه تا جدی نگیری هرچیزی که جدی نیست، چرا که ما اکثرا از اینطرف بام میافتیم؛ نه از سمت زیادی شل گرفتن و سهلانگاریِ مسائلی که باید جدی بگیریم و به راحتی رهاشون نکنیم. خلاصه همونطور که همیشه میگی سخته! اما تو سعی کن از پسش بر بیای.