هنگامی که لچک را به گونه شال مصرف میکنند بر دوش میاندازند و در جلوی سینه گره میزنند. هنگامی که برای روسری مصرف میشه اون وقت زیر گلو گره میزندد. لاله لچک را به شانه انداخته بود که شال او باشه.
در آخر داستان وقتی لالو از پشت پرده اومد بیرون دلهره ای موهای پشت گردنم رو سیخ کرد و وقتی بابا خداداد با خوشحالی از دیدن لالو به او لچک سرخ را هدیه داد گریه ام گرفت. بابا خداداد بهتر بود با لالو عشق بازی میکرد وقتی پیشش زندگی میکرد، ولی او اگرچه پیر بود ولی مرد بود.