هنوز هم هر وقت که در حریق سبز ی که از هیزم های عشق تو در دلم زبانه میکشد خودم را به دست های آرامش انگیز این آتش می سپارم تا تمام تنم را بغل کند و مرا با خود به آرامش ابدی که در نگاه عشقم موجودست میسپارم.هههههه.نسرین.
تا که شباهانگان شب را بغل میگیرم تا در گوشم با سکوت اعجابانگیزش زمزمه کند و توی گوشم از رازهای نگفته شبهای شیرین عاشقان بگوید بر در گوشم نجوا می کند که شبهای عاشقان دیگر را چه کنیم من خودم عاشق تو هستم بیا که راز عشق خودمان از همه شنیدنی تر است.هههههه.عاشقتم شب من.هههه.نسرین.