دوست عزیز درود بر شما ؛ آیینده سیاسی ایران کاملا مشخصه مردم دنبال حکومت مردمی و سکولار و دموکرات هستند که در ان ازادی های سیاسی آزادی بیان و آزادی های اجتماعی تضمین شده باشد . و قانون حکمفرما باشد نه شخص که تبدیل به دیکتاتور شود مثل حکومت های غربی نظیر فرانسه سویس سوعد یا آمریکا
انسانها مثل مصالح ساختمانی ِ بی جان و بدون فکر و عقیده و عمل نیستند و جامعه هم مثل یک ساختمان ِ بی جان وثابت و ساکن نیست که بشه همانطورکه مهندسین یک ساختمان رو از قبل دقیقا طراحی میکنند متفکرین هم بتوانند همه ي ساختارهای یک جامعه یا یک نظام سیاسی را از قبل ِ مو به مو و دقیق طراحی کنند. چون بهرحال بناست که یک نظام سیاسی دمکراتیک را همین انسانها با تفکرات و عقاید متفاوت و متضاد با هم بسازند و نمیشه همه ی امور در هر زمینه ای را از قبل یشبینی کرد و راه حل مناسبی برای اون طراحی کرد. کما اینکه آمریکا هم بعد از انقلابش هزار و یک معضل و مشکل داشته و بارها برخی از قوانین اساسی امریکا اصلاح شدند (قانون برده داری ِ حق رای زنان و سیاه پوستان و...) و اینطور نبوده که متفکرین همه ی مساٰئل رو از قبل پیشبینی کرده باشند. فقط یک نکته ی اصلی و مهم اینکه راه اصلاح قانون اساسی رو باز گذاشته بودند. بنظرم مردم و متفکرین ما هم میتوانند سر موضوعات اصلی و مهم در قانون اساسی با هم توافق کنند ِ و یکی از انها میتونه باز کذاشتن راه اصلاح قانون اساسی باشه. در ضمن رویای جمعی داشتن لزومأ بی فایده نیست. انسانها مدتها رویای پرواز داشتند تا سرانجام با تلاش و فکر تعدادی از انها این امکان برای همه محقق شد.
آمریکا یک شانس تاریخی هم داشت و اون اینکه وارسته ترین متفکرترین وسالم ترین رهبران تاریخ خودش همگی در در اون مقطع تاریخی زندگی می کردن و دور هم جمع شدن و در نوشتن قانون اساسی مشارکت داشتن.
دکتر جان! این نوشته اصل است... جمله" آنها می دانند چه نمی خواهند ... " خیلی کلیشه ای تر از این بود که نخستین بار توسط یک فیلسوف پست مدرن - به نظر منالبته میان حال - گفته شده باشد! The nature of this current has intrigued me since I learned about it a few months ago, and I was a little weary, I must confess, of hearing so many clever experts repeating: "We know what they don't want, but they still do not know what they want." ماهیت این جریان از زمانی که چند ماه پیش در مورد آن باخبر شدم مرا به خود مشغول کرد و باید اعتراف کنم که از شنیدن این همه کارشناسان باهوش که این جمله را تکرار خسته شده بودم: «ما میدانیم که آنها چه نمیخواهند، اما آنها هنوز هم نمی دانند چه می خواهند».
استاد خلجی بزرگوار شما پیش قدم شوید نقشه وطرح دقیق آینده دمکراتیک ایران را مهندسی کنید و بنویسید ودیگران به نقد آن بپردازند.تا اهداف را ابتدا روشن کنیم ودرمرحله بعد به سراغ تغییر برویم.نقشه آینده را دقیق بنویسید ایران مدیون شما خواهد بود.
واقعا ما نمیدانیم چه میخواهیم من یه بار به دوستم میگفتم آیا اینکه میگویی آخوندها برن آیا اگر فردا حکومت قانون سرکار بیاید و قوانین سختگیرانه وضع شود، مثلا برای یک تخلف حادثه ساز محاکمه کیفری بشی و جریمه سنگین بشی و در پروندهات ثبت شود و حتی برای استخدام شدنت آن تخلفی که کردی مشکلساز شود آیا باز هم میخواهی آخوندها بروند و نظامی قانونمند سرکار بیاید؟ آیا ما ایرانیها حاضریم تغییر کنیم؟ آیا حاضریم هزینه تغییرات را بدهیم تغییراتی که سخت و دردناک خواهد بود نه راحت؟ آیا حاضریم؟! اگر آری پس چرا از همین الان شروع نمیکنیم؟
جناب خلجی ، همشهری عزیز اینقدر در پرده سخن گفتن ، دردی را دوا نمی کند . اگر یک مورد خاص از ضعف های عمومی ما ایرانیان را بیان کنید و بر آن اصرار بورزید ، قاعدتآ فحش ها و برخوردهای زشت زیادی را تجربه می کنید ، اما شاید بسیاری را هم با سؤالات بزرگی مواجه کنید و این همان چیزی است که ما به آن نیاز داریم .