سلام آقای وفا یغمایی من برنامه های شمارو از آغاز تا اینجا کامل تماشا کردم و همچنین برنامه ی شمارو دربرنامه در گذرگاه تاریخ ایران هم دنبال می کنم و بسیار یاد گرفتم راجع به ایران و خیلی خیلی ممنونم از زحمات شما فکر می کنم پس از این همه ساعت گوش دادن به صحبت های شما می شه گفت کم و بیش آشنا شدم با نحوه ی نگرش شما به بحث تاریخ و سیاست و اجازه می خوام یه پرسش از شما داشته باشم و پاسختونو بشنوم شما از آریوبرزن و بابک و یعقوب و سورنا در برابر امام حسین و سایرین میگید و اینکه چون ایرانی هستیم بجای امام حسین به آریوبرزن بپردازیم خوب از دید یک یونانی آریوبرزن یه مشکل بوده و بر طبق صحبت شما اون باید به اسکندر بباله و حماسه بسازه یک عرب برای سعد ابی وقاس و یه ترک به سلطان سلیمان و به همین صورت بقیه در دنیا همینطور هم که همیشه گفتید شاه اسماعیل و عباس و نادر و آقا محمدخان و قباد ساسانی و هزارتا شاه دیگه هم پر از جنایت و جنون بودند و این منحصر به ما نیست و سراسر دنیا همین بوده و تازه حتی اگر کوروشی هم بوده که خوب بوده چندسال اوضاع خوبه ولی بالاخره یزدگرد سومی از راه میرسه و دوباره برای صدها سال کشت و کشتار راه میوفته و تو همین یوتیوب ویدیویی هست که پنج هزار سال تاریخ بشر رو در ده دقیقه نشون میده که ساعت ها بیانات شما راجع به ایران بخش کوچکی از این پنج هزارسال است حالا برای من این پرسش مطرح است که آخر این داستان چی میشه و آیا اگر سناریویی مشخص موجود نباشه تکلیف کسیکه برای ایران در برابر یونان کشته شد و یونانی که در برابر ایران کشته شد چیه و حتی اگر مردم قدرشناس باشند و هرسال یادبودی در ایران برای یکی و در یونان برای دیگری گرفته بشه چی سودی حاصل میشه و خوب هزاران سال دیگه هم خوب این داستان ادامه خواهد داشت من به نظرم که جدی عرض میکنم نه ربطی به ایرانی بودم داره و نه به مسلمون بودنم چون همونطورکه به نام اسلام هزاران بلا سر زن ومرد کشورم اومد به نام ایران هم هزار بلا سر خیلی غیر ایرانی ها اومد مثل داستان شاه عباس قویا به این نتیجه رسیدم که دوحالت بیشتر نداره یا آدمی یا جریانی یا انسانی یا چیزی که با همه ی این شخصیت هایی که شما ساعت ها ازشون گفتید باید باشه که مردن برای او و جنگیدن برای او برای همه ی انسان ها توجیه داشته باشه و اتفاقا محدود به یک کشور نباشه و پس از اون دیگه یزدگرد سومی نیاد و همه چیو خراب کنه یا این که این داستان تا بینهایت میرود و تمام تلاش های ما چیزی بیشتر از یه برگ کاغذ برای آیندگان نخواهد بود و در بهترین حالت نادری یا سلطان سلیمانی یا هارون الرشیدی میشیم که میگن که در دوره ی اونها مثلا اوضاع زن ها خوب بود یا نجوم پسشرفت کرد و اینچیزا ولی در سال فلان یکدفعه ترامپی یا خمینی یا پوتین یا مغول یا اصلا یکی از قطب جنوب اومد و هر چه ما کردیمو خراب کرد متنم طولانی شد و من حتی دوست دارم یباربا شما صحبت و بحث کنم و حتی حضوری ببینمتون ولی کوتاهتر نمیشد نوشت آیا اشتباه میکنم که میگم یا یک راه درست هست که هیچوقت هم نابود نشه و برگی ازتاریخ نباشه ویا اینکه مثل ویدیوی یوتیوب که الان در ده دقیقه پنج هزارسال رو میگه بعدا در یک ربع ده هزار سال رو بگه البته من یک ایده ای دارم در مورد این دو حالت که بعدا میتونم مطرح کنم با تشکر
بخش بهائیت را بیشتر توضیح دهید بدون در نظر گرفتن ظلمی که آخوند شیعه بر آنها روا میدارد منظورم این است که پارتی بازی نکنید ، چون این جلسات، کلاس درس تاریخ شفاهی است . و این شفاهی بودن از آن لحاظ مهم است که مردم عزیز ما به دلایلی که بانی آن خودشان نیستند ، کتاب خوان نمی باشند . من این برنامه ها را هنگام رانندگی نیز بار ها گوش میکنم.
بادرود به شما جناب یغمایی لطفا راهنمایی بفرمایید من نمیتوانم جهان بیهوده رابپذیرم من به نیرویی مهربان ودوست داشتنی معتقدم که همه رادوست داردوبه همه یکسان نگاه میکندشمابفرماییدمن بدون این نیروناامیدمیشوم
و یک پرسش: مگر امام زمان جزو امامانی که شیخ احمد احسایی با آنها ملاقات می کرده نبوده است که دنبال او گشتن اصولا معنایی داشته باشد؟ یا مگر نمی توانسته آدرس او را از امامان دیگر بپرسد؟
با درود. ایشان حتما بنا بر گفته خودش ملاقات با همه داشته ولی تئوری این بوده که همه باید دنبالش بکردند و نهایتا از طریق رابط که خودش باشد به او برسند. بعد توضیح خواهم داد
وضع زنان در دوران فتحعلیشاه قاجار بخش سوم زود ازدواج کردن یا امید به ازدواج در آینده نزدیک داشتن توأم با این رسم که لذت جنسی مجاز را بیجهت مکتوم نمیدارند و حتی بدون هیچ کراهتی در حضور کودکان از آن بحث میکنند این حسن عمده را باعث شده که از صرع، گرفتگی عضلات، فقدان عادت ماهانه، دردهای قاعدگی و استشهاء در زنان جوان به هیچ وجه موردی مشاهده نمیشود و فقط نزد بیوه زنان و زنانی که سخت تحت مراقبت قرار دارند و شوهرانشان از آنها غفلت میورزند گاه و بیگاه رؤیت شده است. ...رسم است که مرد ایرانی در سفر، جنگ یا ماموریت هرگز زن خود را به همراه نمیبرد و تقریباً در هر جایی که مدت زیادی درنگ میکند زن صیغهای میگیرد. در شهر کرمان هستند کسانی که برای هر تازه واردی که تنها قصد چند روز اقامت داشته باشد زنی را برای صیغه عرضه میدارند! هرگاه در مورد مقدمات، خواستگار و والدین دختر به توافق رسیدند دیگر به کار عروسی میپردازند. عقد نکاح طبق قوانین اسلامی- مانند دین یهود- بسیار ساده است. کافی است مرد از دختری که به سن بلوغ رسیده است تقاضای ازدواج بکند و زن در پاسخ بگوید «بله». گفتن این کلمات حتی بدون حضور گواهان کفایت میکند که عقد قانونی بسته شود. اما از ترس و نگرانی اینکه مبادا بعد تردیدی درباره اعتبار چنین عقدی ایجاد شود و از آنجا که طبق قانون این کلمات باید با لهجه عربی درست ادا شود و این کاری است که کمتر از عهده یک نفر ایرانی عادی بر میآید معمولاً ملایی را به هنگام عقد عروسی حاضر میکنند. در خانوادههای ثروتمند عروسی با جلال و شکوه بسیار برگزار میشود و اغلب هفت تا هشت روز طول میکشد. در تمام این مدت هم در خانه داماد و هم در منزل پدر و مادر عروس میهمانیها و سور و سرورها برپا میگردد. در خانههای ثروتمندان و اعیان معمولاً عروس را با داماد شب هفتم یا هشتم بعد از عقد دست به دست میدهند... تا مدتی که این جشن و سرور برپاست، مرد حق ندارد به سراغ زن خود برود و حتی نمیتواند او را ببیند. با این همه بسیار اتفاق میافتد که علیرغم تمام مراقبتهای خدمه، خواجهها و کنیزها، داماد مخفیانه بدون آن که دیده شود (!) دزدانه به نزد زن خود برود و در این مورد از مساعدتهای مادر زن خود هم برخوردار میشود به این کار نامزد بازی میگویند. ...دیگر مقارن نیمه شب عروس را بر اسب مینشانند و در هیاهوی صدای طبل و تیر تفنگ و با مشعلهایی که به دست دوستان عروس حمل میشوند وی را تا خانه داماد بدرقه میکنند و وی بالآخره در اینجا چشمش به جمال عروس روشن میشود. نزاکت و آداب حاکی از این است که وی به خشونت حجاب را از رخ عروس برگیرد و او نیز در برابر این اقدام مخالفت و مقاومت کند. در آن لحظه که حجاب به کنار میرود شوهر به صدای بلند میگوید «بسم الله الرحمن الرحیم». مطابق با یک عقیده رایج خرافی هرکس بتواند پیش دستی کند و زودتر پایش را روی پای طرف بگذارد در خانه حکمش روان میشود و دست بالا را احراز میکند و در نتیجه طرفین به یک مسابقه جدی در این زمینه میپردازند. در حالی که کوشش و تلاش برای گذاردن پا به روی پای دیگری در جریان است، زنهایی که در اطاق مجاور هستند فریاد میزنند:«زود باش». ... هرگاه دختر شوهر نکرده، زنی بیوه یا مطلقه بخواهد وضع حمل کند مرگش حتمی است. اما چنین مطلبی اصلاً مصداق ندارد و شنیده نشده؛ بچه غیر شرعی که به آن «حرام زاده» میگویند اصلاً بین شیعیان وجود ندارد و این کلمه را فقط در حال دشنام دادن به زبان میآورند. تمام آبستنیهای غیر قانونی به سقط منجر میشود و پوست نطفه را به کمک قلابی میترکانند. ظاهراً قابلهها با مهارت چنین عملی را انجام میدهند؛ به هرحال در تهران بسیاری هستند که چنین ادعایی دارند و بازارشان گرم است. دیگر اینکه این عمل تقریباً علنی و عمومیانجام میگیرد و در راه آن رادع و مانعی وجود ندارد. فقط بعضی از موجودات بیچاره و شوربخت هستند که خود دست به سقط جنین میزنند: برخی زالو میاندازند و برخی دیگر پای خود را رگ میزنند، داروهای تهوع آور، مسهلهای قوی و یا هسته خرما میخورند؛ هرگاه این تمهیدات بی فایده باشند شکم زن حامله را مشت و مال میدهند و لگدکوب میکنند. بسیاری از زنان در اثر عواقب سخت این گونه کارها جان میسپارند. ...زن ایرانی متوسط القامه است، نه لاغر و نه فربه، چشمانی دارد درشت، گشاده، بادامیشکل و مست و مخمور. همان چشم خمار غزلسرایان. ابروان آنها کمانی و در بالای بینی به هم پیوسته است. چهره ی گرد سخت مورد ستایش است، و شعرا آن را ماهرو اصطلاح میکنند...سعی میکنند با توسل به وسائل مصنوعی بر زیبایی بدن بیفزایند؛ صورت را با رنگهای سرخ و سفید (سرخاب و سفیداب) بزک میکنند. موها و ابروها را مشکی میکنند و کف دستها، ناخنها و کف پا را به رنگ پرتقالی در میآورند... طرز رفتار و حرکت زن ایرانی ملیح است و دل ربا، در راه رفتن آزاد است و نرم و سبک پا. بسیار کنجکاو است و طناز و پایبند آرایش،... مخارج آرایه و پیرایه اغلب موجب ورشکستگی خانوادهها میشود. علاوه بر اینها، بسیاری از زنان میکوشند که در روزهای خوش، هرچه میتواند برای آینده ی خود کنار بگذارند و جمع کنند. بدین طریق تمام ثروت مکتسب مرد در اثر فریب و تهدید، در مدت کوتاهی به باد میرود. زن ایرانی ماجرا را دوست دارد، و در ماجراسازی بسیار ماهر است؛ وی که زیاد خرافاتی است بسیار به سحر و جادو، بخت، چشم بد، به خصوص در امور عشقی، پایبند است... ...زن فقط حق دارد در برابر شوهر و چند از نزدیکترین خویشاوندانش که به او محرمند بدون حجاب ظاهر شود؛ هرگاه در کوچه بر اثر تصادف حجاب زنی از صورتش بیفتد، رسم چنین است که مردی که با او روبرو است روی بگرداند تا آن زن دوباره حجاب خود را مرتب کند. حتی زن پیر گدای کوچه و بازار نیز بدون نقاب دیده نمیشود. زنهای اروپایی که بدون حجاب در خیابانها ظاهر بشوند، خود موجب تحریک حس کنجکاوی عمومیمیشوند و حتی مردم بر آنها دل میسوزانند.
سلام آقای وفا یغمایی من برنامه های شمارو از آغاز تا اینجا کامل تماشا کردم و همچنین برنامه ی شمارو دربرنامه در گذرگاه تاریخ ایران هم دنبال می کنم و بسیار یاد گرفتم راجع به ایران و خیلی خیلی ممنونم از زحمات شما فکر می کنم پس از این همه ساعت گوش دادن به صحبت های شما می شه گفت کم و بیش آشنا شدم با نحوه ی نگرش شما به بحث تاریخ و سیاست و اجازه می خوام یه پرسش از شما داشته باشم و پاسختونو بشنوم شما از آریوبرزن و بابک و یعقوب و سورنا در برابر امام حسین و سایرین میگید و اینکه چون ایرانی هستیم بجای امام حسین به آریوبرزن بپردازیم خوب از دید یک یونانی آریوبرزن یه مشکل بوده و بر طبق صحبت شما اون باید به اسکندر بباله و حماسه بسازه یک عرب برای سعد ابی وقاس و یه ترک به سلطان سلیمان و به همین صورت بقیه در دنیا همینطور هم که همیشه گفتید شاه اسماعیل و عباس و نادر و آقا محمدخان و قباد ساسانی و هزارتا شاه دیگه هم پر از جنایت و جنون بودند و این منحصر به ما نیست و سراسر دنیا همین بوده و تازه حتی اگر کوروشی هم بوده که خوب بوده چندسال اوضاع خوبه ولی بالاخره یزدگرد سومی از راه میرسه و دوباره برای صدها سال کشت و کشتار راه میوفته و تو همین یوتیوب ویدیویی هست که پنج هزار سال تاریخ بشر رو در ده دقیقه نشون میده که ساعت ها بیانات شما راجع به ایران بخش کوچکی از این پنج هزارسال است حالا برای من این پرسش مطرح است که آخر این داستان چی میشه و آیا اگر سناریویی مشخص موجود نباشه تکلیف کسیکه برای ایران در برابر یونان کشته شد و یونانی که در برابر ایران کشته شد چیه و حتی اگر مردم قدرشناس باشند و هرسال یادبودی در ایران برای یکی و در یونان برای دیگری گرفته بشه چی سودی حاصل میشه و خوب هزاران سال دیگه هم خوب این داستان ادامه خواهد داشت من به نظرم که جدی عرض میکنم نه ربطی به ایرانی بودم داره و نه به مسلمون بودنم چون همونطورکه به نام اسلام هزاران بلا سر زن ومرد کشورم اومد به نام ایران هم هزار بلا سر خیلی غیر ایرانی ها اومد مثل داستان شاه عباس قویا به این نتیجه رسیدم که دوحالت بیشتر نداره یا آدمی یا جریانی یا انسانی یا چیزی که با همه ی این شخصیت هایی که شما ساعت ها ازشون گفتید باید باشه که مردن برای او و جنگیدن برای او برای همه ی انسان ها توجیه داشته باشه و اتفاقا محدود به یک کشور نباشه و پس از اون دیگه یزدگرد سومی نیاد و همه چیو خراب کنه یا این که این داستان تا بینهایت میرود و تمام تلاش های ما چیزی بیشتر از یه برگ کاغذ برای آیندگان نخواهد بود و در بهترین حالت نادری یا سلطان سلیمانی یا هارون الرشیدی میشیم که میگن که در دوره ی اونها مثلا اوضاع زن ها خوب بود یا نجوم پسشرفت کرد و اینچیزا ولی در سال فلان یکدفعه ترامپی یا خمینی یا پوتین یا مغول یا اصلا یکی از قطب جنوب اومد و هر چه ما کردیمو خراب کرد متنم طولانی شد و من حتی دوست دارم یباربا شما صحبت و بحث کنم و حتی حضوری ببینمتون ولی کوتاهتر نمیشد نوشت آیا اشتباه میکنم که میگم یا یک راه درست هست که هیچوقت هم نابود نشه و برگی ازتاریخ نباشه ویا اینکه مثل ویدیوی یوتیوب که الان در ده دقیقه پنج هزارسال رو میگه بعدا در یک ربع ده هزار سال رو بگه البته من یک ایده ای دارم در مورد این دو حالت که بعدا میتونم مطرح کنم با تشکر