تفاوت‌های عجیب  

👍👍👍بسیار عالی

بسیار زیبا بود لذت بردیم

عالی بود

از مطالب كانال واقعاً لذت مي برم. اميدوارم فعاليت بيشتر داشته باشيد.

خیلی ممنونم بابات زحمتاتون محتوای اینچنینی در یوتوب فارسی خیلی سخت گیر میاد خسته نباشید

جذاب توضیح میدید👏🏻👏🏻♥️♥️

به مضمون زیبا و عمیقی پرداختید. آفرین و احسنت در شعر و ادب مطلقاً هیچ سخن سرایی بر گرد پای شعرای ما نمیرسند. این غنای ادبی ماست پس از ادب پارسی ، ادب یونان باستان و روم باستان رتبه های بعدی رو دارند. عرب هم خوب بوده ولی خیلی فاصله داره با رتبه های بالای ادب جهان

سپاس از شما خانم دژبان. مثل همیشه عالی🙏🏻💐

مسئلهٔ جالب و قابل توجهی را برسی کرده اید. این تفاوتها در فرهنگ ما بسیار زیاد دیده می شود که حتیٰ زندگی ما ایرانیان را به زحمت انداخته نمونه اش همان پوشش و حجاب است که در اثر شرایط اقلیمی بوجود آمده که بسیار کاربردی و مؤثر در آن اقلیم بوده ولی با توجه به موقعیت جغرافیایی ما بی مورد و غیر ضروری به حساب می آید.

no to racismهمه جای جهان سرای من است

قرةٌالعین 😂😂😂

مونا خانوم شما خودتون شعر میگید

البته شعر عرب قبل از اسلام (عرب جاهلی) امثال امرؤالقیس با شعر عرب بعد از اسلام به طور نمونه فرزدق تمیمی تفاوت چشمگیری دارد ، در این ویدیو بیشتر اشاره شما به شعر عرب جاهلیت بود و اون رو با شعر شاعران ایرانی بعد از اسلام مقایسه کردید ، در خصوص شعر در دوره ایران قبل از اسلام هم اگر توضیح بفرمایید متشکرم

گل های سرخ 14:19 گل سوری گل محمدی عین همون واژه قرة العین میمونه😉 محمد اصلا گل سرخ رو ندیده بوده به عمرش واژه کاملاً اخوندسازه(توسط اخوند ساخته شده)

شعر فارسی و عربی: تاثیر متقابل بوده و هست. تفاوت‌هایی در شعر فارس و عرب هست که بخاطر اقلیم متفاوت عرب و ایرانزمین هست. معانی و مفاهیم شعر فارسی از زمین تا آسمان با شعر عربی تفاوت دارد. اشعار هندی از لحاظ مضامین به شعر فارسی نزدیکتر هستند تا شعر عربی. مضامین طبیعی مثل کوه و بیابان و درخت و باران و برف در شعر فارسی به شعر فارسی شیرینی خاصی بخشیده که در شعر عربی نیست. چون اقلیم ایران کوهستانی و ۴ فصل هست تنوع مفاهیم بسیار گسترده تر از مفاهیم در شعر عربیست. در شعر عرب از لحاظ مفاهیم بسیار متفاوت است با اینکه همان شاکله را دارند مثلا قصیده و غزل هستند. چون طبیعت عرب بیابانی و خشن هست انعکاس آن در شعر عربی نیز خشن و بدون حلاوت هست. شتر و گرما و تپه شنی در شعر عرب انعکاس برجسته ای دارد . مثلا در شعر منوچهری تصویر سازی جالبی در وصف معشوق بچشم میخورد که برگرفته از طبیعت زیباست. ولی شمشیر و زور در شعر عرب برای توصیف معشوق نیز بکار گرفته میشود که برای گوش یک فارسی زبان چندان لذت بخش نیست. ( مونا دژبان) . البته طبیعت سوریه و لبنان چندان خشن نیست ومثلا یزید بن معاویه که در سوریه می‌زیسته با طبیعت ملایم مدیترانه ای هم آشنا بوده و اشعارش از بهترین نوع شعر عرب هستند. نقش طبیعت در شعور ناخودآگاه شاعر و شعر او بی تاثیر نیست ولی بگمان من تاثیر مهمتر همان تفاوت فرهنگی بین فارس و عرب هست . اعراب پس از فتوحات اسلامی قوم غالب و مولا و ایرانیان قوم مغلوب و موالی محسوب شدند. غالب اعراب در شعور ناخودآگاه خود تضاد قدرت و ضعف را داشتند . چون خود محمد هم برده داری را مجاز دانسته و بیشتر متمایل به فرهنگ برده داری روم شرقی بوده تا آزاداندیشی ایرانی ( سوره روم) . اعراب پس از تصاحب ایرانزمین بوضوح ایرانیان را برده خود می‌دانستند و در تضاد قدرت و ضعف خود را برتر میدیدند و ایرانیان را یک قوم پست. این نژادپرستی اعراب هنوز ادامه دارد و قطعا این تضاد اعراب یکی از دلایل اصلی خشن بودن شعر عرب نسبت به شعر فارسیست. از طرفی قرآن شعرا را تقبیح کزده و از سرودن شعر اعراب را نفی کرده است. در واقع هنر شاعری در اسلام مغبون بوده و اعراب امروزه خود معترف هستند که اسلام شعر عرب را پسرفت داده و اعراب مسلمان دیگر قادر نشدند غزل‌های زمان جاهلیت را بسرایند‌ . ولی ادبیات فارسی را می توان به ادبیات پروتست و انتقادی تشبیه کرد که می‌شد در آن در قالب ایما و اشاره اعتراض خود را به اعراب غالب و حاکمین مستبد بیان داشت. همه این موارد مشصاف بر علل طبیعی باعث شده ادبیات عرب امروز تفاوت فاحشی با ادبیات فارسی داشته باشد ضمن اینکه فرهنگ عرب هیچگاه به گرد پای فرهنگ ایرانی هم نرسیده و فقط اعراب ادعای سروری و سیدی را داشتند و دارند ولی ایرانیان راستین هیچگاه اعراب را برسمیت نشناختند . مثلا حافظ میفرماید: با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی، تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی. در واقع خداپرستی عرب منجمله خداپرستی محمد خالی از تعصب و تضاد قدرت وضعف نیست و در مبنای فرهنگ اصیل ایرانی به خودپرستی تفسیر می‌شود ولی با مکانیسم دفاعی پذیرش هویت متجاوز در طول دو قرن اولیه بصورت ناخودآگاه خودپرستی اعراب به خداپرستی ایرانیان غنا بخشیده است. در دنیای پسامدرن که فرهنگهای اصیل از همدیگر دوباره تفکیک می‌شوند غنای فرهنگی ایرانیان منجمله ادبیات فارسی ما را متوجه دونی و دونپروری فرهنگ و ادبیات عرب و نقطه اوج آن که همان قرآن است می‌سازد.

چرا حرفهای غیر علمی می زنید ؟ ۱. شما یه شاعر معاصر فارسی را نام ببرید که از شعرای معاصر عرب تاثیر پذیرفته باشه.. ۲. شعرعرب مختص عربستان نیست عراق و سوریه و لبنان نیز شاعران برجسته داشتند و بسیار در وصف گل و گیاه و باغ و بستان شعر گفته اند ۳ . قرة العين یعنی نور چشم و نه به معنى خنكاي چشم . چرا در باره چیزی که نمی دانید اظهار فضل می کنید ۴. کدام شاعر عرب بدن معشوق را به تپه شنی تشبیه کرده ؟ شما یک مورد نشان دهید ۵. با همه اینها شعر عربی هیچگاه قابل مقایسه با شعر فارسی نیست و به پای شعر فارسی نمی رسد رسد .

پس چرا ۸۰ فیصد لغات علمی و ادبی در فارسی همه اش توسط عربی اشغال شده؟ زبان فارسی بدون لغات عربی خیلی بی مفهوم می شود.