اگر بخوایم یک صفت به بهنام بدیم باری به هر جهت خیلی بهش میخوره بیاین با هم ببنیم چطور بهنام تحت تاثیر پیام ثریا قرار می‌گیره این محکم نبودنش نشون دهنده‌ی چه چیزی در روانشه
هدیه جان اینو هم باید در نظر گرفت که گاها پیش میاد که یه مادر اجازه نمیده که فرزند توسط پدرش از دنیای کودکیش خارج شه، احتمالا یه مادر کنترلگر، یا پیش میاد که میبینیم بین فرزند ارشد و فرزند کوچیکتر این اتکای به مادر خیلی توی فرزند کوچکتر برجسته تره چون اون مادر به واسطه ی کوچکتر بودن بچه ش زیادی سعی کرده محافظتش کنه و توی این شرایط اون پدر کاری از دستش بر نمیاد مرسی از تحلیل خوبتون♥️
استباط من از تعریف فیلم شما اینه ....البته من سریال رو هنوز ندیدم.....ماطبق فرویدعقده ادیپ برای پسران والکترابرای دختران داریم ...اگروالدین درعبوراین چالش هنرواموزش ندیده باشند... چالش‌های برای فرزندان خود ناخواسته دراینده می سازند ...این دست اون دست کردن وماندن بین دوزن به من میگه باعشق اولیش یعنی مادر ارامش وامنیت نداشته ومادراولین عشق پسران هستش ودخترعشق اولیش پدره مادر هنرعبورازعقده ادیپ پسررونداشته وپدرنبوده که اونوبه سمت اون درسه تاشش سالگی بکشونه ...تنفراز زنان نشانه عدم امنیت وصلح درکودکی باعشق اولیه ست هرچنداکنون بامادرش خوب ومهربونه امادرضمیرناخوا گاه از مادرش متنفره و چهره مادردرکودکی می افته یافرافکنی می کنه برروی زنان ..حالاچرااز زنی که بچه داره خوشش میاد ومیل بهش داره چون اونومی بره به دوران کودکی خودش وبازنوازی دوران کودکی خودشه واغوش پرمهرمادررومی خواد.چون دراون دوران کمبودداشته ودوست داره اون زن یابانواونوجبران کنه. طبق گفته های برخی روانشناسان مردان به خاطراین باخانم هایاخانم وارد رابطه عاطفی می شوند چون می خواهند برگردند به اغوش ابتدایی دوران نوزادی وکودکی یاداورعشق اولیه ورسیدن به عشق اولیه ست هستش وچرا دختران عاشق پسران می شوندچون یاداوراغوش ومهروعشق اولیه یعنی پدر رامی خواهندکه داشته باشند..ماادم ها پیش نویسی داریم وتصادفی باهرکس واردروابط جنگ وصلح تحاری عاطفی عاشقانه نمی شویم و ممنونم اموزنده بود ... مجدد عرض کنم من هنوز سریالوندیدم
چه خوب که علا‌قه‌مندان به روانتحلیلی پاریم جمع می‌شیم دور هم🤩 کلیتی که گفتین درسته ولی یکی دو تا نکته هست، فقط محرومیت تو دوران کودکی باعث نمی‌شه که ما تو اون دوره تثبیت شیم و در بزرگسالی هم بیش از حد دنبال اون الگو باشیم اتفاقا بیش از حد ارضا شدن هم همون تثبیت رو می‌آره، همه‌ی ما اودیپ رو پشت سر گذاشتیم و به نحوی باهاش توش گیر کردیم (لازمه‌ی نوروتیک بودنه) ولی کار اونجا خراب میشه که مثل بهنام دنبال زنی نیستم که مادر خوبی هم بتونه باشه، دنبال مادری هستم که زن من بشه! فرآیندهای هیجانی اودیپ هم گسترده‌تره و اگه دوست دارین می‌تونین کتاب اودیپوس از دیوید نازیو رو بخونین که عااالیه
@@hediyezabihi1989 من دانش آموخته رشته حسابداری هستم...و معمولا فیلم تدریس روانشناس هارو می بینم یاپادکست گوش می کنم وقت خوندن کتاب ندارم البته که ژنتیک وارث بی تاثیر نیست رفتارهای والدین به شکل خطی ازنسلی به نسل دیگر منتقل میشه استاد همانطور که می دانید انسانها آیینه ی هستند که نقاط ضعف و قوت مارونشون می دهند من که ازادم ها یادمی گیرم اگر کسی منوهک کرد یازیراب منوبزنه به من نشون می ده که درزهای امنیتی دارم ...یاجنبه های مثبت ومنفی دیگر..این ما هستیم به دیگران یادمی دهیم چگونه بامابرخوردکنند....که در این فیلم بدون شک قابل رویت هستش از معرفی کتاب ممنونم🌹
@@hediyezabihi1989 استاد من فیلم یاسریالوندیدم ولی ممنون که هستید... روانشناسی یک دنیای گسترده یی است که من به در ورودی آن دنیا وسیع هنوز سالهای نوری فاصله دارم... وقصدم آموزش دیدن از شماودیگردوستان هستش...🇩🇪🌹
@@hediyezabihi1989 ارث ژنتیک و رفتارهای خطی بین نسلی در خودشیفته گی بهنام و امثال بهنام ها که هنرپیشه خوش چهره نقشش روبازی می کنه بی تاثیر نیست...من از اساتید مانندسرکارخانم و مابقی اساتید می آموزم وممنونم که هستید..درضمن هنوز سریالوندیدم تحلیل طبق فرمایشات شماست...
خب راستش باید بگم چندان با تحلیل روانشناختی شما در مورد بهنام موافق نیستم. اول اینکه تکست زدن شبانه با ماهی رو نه از سر حس گناه، بلکه از سر تلاشی نومیدانه برای قلاب انداختن و بدست آوردن بهانه ای برای فکر کردن به ماهی میدانم. او فقط دنبال این بود که از ماهی یک کلام محبت آمیز، یک ابراز دلتنگی ولو جزئی، یک چیزی که متقاعد بشه هنوز در قلب ماهی جای داره دریافت کنه، که نکرد. نکرد و مسیر دلدادگی بسمت محبتهای ساده و بی ریا و البته دم دستی ثریا کشیده شد. دوم اینکه تصویر سازی از بهنام آنگونه که شما صورت دادید کمی جهتگیرانه بود. اینو بواسطه اینکه من خودم یک مرد هستم میگم. بله نبود پدر در زندگی در ساخت شخصیت بهنام موثر بوده، اما چه بسیار پسرانی که در نبود پدر، برای خانواده پدری کرده اند و نقش مسئولانه پدر رو ایفا کرده اند. چه از حیث حفاظت از کیان خانواده (بویژه اگر تک پسر باشی یا پسر بزرگ خانواده باشی) و تامین معاش، چه از حیث روابط با دیگراعضای خانواده منجمله مادر و خواهر. پس تئوری مرد شل و ول و بی عرضه و بی مسئولیت شما، از اساس نادرست میتونه باشه. من اما بهنام رو بی مسئولیت نمیبینم. حتی شل و ضعیف نمیبینم. اگر مسئول نبود پای دختری که او رو باردار کرده نمی ایستاد بویژه اگر واقف باشه به بر و روی جذاب و دختر پسند خودش. اینکه ماهی چه تفسیر به رایی از ازدواج بهنام با خودش میکنه رفرنس ما نمیتونه باشه چرا که ماهی خود سرشار از باگ های فکری و حسی و رفتاری ست که از قضا بواسطه این باگها، زندگیش رو با تغییر در نقش همسری خود و سرکوب شوهر در ایفای نفش پدرانه و شوهرانه همواره کنترل کرده، و در مقابل شورش شوهر، تاب نیاورده و به جدایی حکم داده. او زنی ست هنوز پا در هوا که در جستجوی خوده. خودی که مدام توسط پدر، نبود مادر، و جامعه، سرکوب شده و در او خشمی فروخورده و حسی از نا امنی بوجود آورده که کنترلگرش کرده. بهنام مردی ست که همسرش رو عاشقانه دوست داشته - علیرغم اینکه حس قوی و خالصانه ای از ماهی دریافت نمیکرده چرا که ماهی خود نسبت به بهنام حسی از عشق و نفرت و خود-کم بینی داشته- اما الان گناهش اینه که برای نگه داشتن ماهی بزور، تلاش "چندانی" نکرده و اصطلاحا بیش از حد دموکرات بوده. بهنام برای خانواده از خودش گذشته (به اعتراف ماهی)، به شغلی کمتر از شان کمالگرای خودش تن داده، و سعی کرده نقش پدر نداشته خود رو برای دارا ایفا کنه که مدام با مزاحمتهای روشی ماهی در نگاه به دارا، سلامتش، و تربیتش مواجه شده. وقتی نقش ها تغییر میکنه، شما یا باید جدا بشی، یا مدارا کنی و اجازه بدی طرف مقابل با روش خودش کار کنه بلکه کیان خانواده حفظ بشه که این دومی نیز در جایی به بمبست میخوره و تنش و انفجار حادث میشه که در مورد این زوج چنین شد منتها خیلی دیر. پس از دوازده سال سرکوب مدام اعتماد بنفس بقصد حفاظت از خانواده و فرزند، و البته احتمالا پسماندی از عشقی اصیل و آتشین در نخستین ایام با هم بودن. سر آخر هم طبیعی ست که شاهد اشتباهات در تصمیمات لحظه ای از طرف مرد داستان باشیم. در این داستان، با تمام فراز و فرودش، و شخصیتهایی که نه سیاهند نه سفید، وزن تقصیر جدایی بیشتر بسوی ماهی سنگینی میکنه که درکی از تصویر کشیده شده خود بروی بوم نداره و ازش براحتی عبور میکنه چون درگیر کشاکشی دیگرست و درکی از بهنام و تنهایی تقریبا مطلقش و ایمپکت این تنهایی مطلق بر کنشها و واکنشهای او نداره. من بر خلاف بسیاری، معتقدم که نویسنده نیز از موضعی برابر از نظر اخلاقی با قضیه روبرو نشده و سعی در افتادن در دام نسبی گرایی اخلاقی، در جایی که باید بالاخره به کنشها از نظر پیامدهای اخلاقیشون وزن بدی، نشده. اینکه "هر دو به یک اندازه مقصرند"، دم دستی ترین قضاوتی ست که میشود در هر مناقشه ای کرد. بهر حال ممنون.
جذابیت تحلیل فیلم و سریال اینه که هر کدوم از ما با توجه به تجربیات و نوع نگاهمون به زندگی میتونه توضیح متفاوتی از اونچه که دیده بده شاید خیلی درست و غلطی وجود نداره جالب بود دیدگاه شما هم و متفاوت با دیدگاه من☘️
این ویدیو کمی بی رحمانه است. بهنام و ماهی هر دو دچار بلاتکلیفی و بغضی از پایان یک عاشقانه بودن. هر دو نمی تونستن تصمیم درست بگیرن. من هر دو شخصیت رو دوست داشتم و طرفدارشون بودم.
