Тёмный

شعر کاروان(گالیا) هوشنگ ابتهاج با صدای خود شاعر 

IranamVatanam
Подписаться 2,6 тыс.
Просмотров 26 тыс.
50% 1

دیرست، گالیا!
در گوش من فسانۀ دلدادگی مخوان!
دیگر ز من ترانۀ شوریدگی مخواه!
دیرست، گالیا! به‌ره افتاد کاروان.
عشق من و تو؟ . . . آه
این هم حکایتی‌ست.
اما، درین زمانه که درمانده هر کسی
از بهرِ نانِ شب،
دیگر برای عشق و حکایت مجال نیست!
شاد و شکفته، در شبِ جشن تولدت
تو بیست شمع خواهی افروخت تابناک،
امشب هزار دختر هم‌سال تو، ولی
خوابیده‌اند گرسنه و لُخت، روی خاک.
زیباست رقص و ناز سر انگشت‌های تو
بر پرده‌های ساز،
اما، هزار دختر بافنده، این زمان
با چرک و خونِ زخم سر انگشت‌هایشان
جان می‌کنند در قفس تنگ کارگاه
از بهر دستمزد حقیری که بیش از آن
پرتاب می‌کُنی تو به‌دامانِ یک گدا!
وین فرش هفت‌رنگ که پامال رقص توست
از خون و زندگانی انسان گرفته رنگ.
در تار و پود هر خط و خالش: هزار رنج
در آب و رنگ هر گُل و برگش: هزار ننگ.
اینجا به‌ خاک خفته هزار آرزوی پاک
اینجا به باد رفته هزار آتش جوان
دست هزار کودک شیرین بی‌گناه
چشم هزار دختر بیمار ناتوان . . .
دیرست، گالیا!
هنگام بوسه و غزل عاشقانه نیست.
هر چیز رنگ آتش و خون دارد این زمان.
هنگامۀ رهایی لب‌ها و دست‌هاست
عصیان زندگی است.
در روی من مخند!
شیرینی نگاه تو بر من حرام‌باد!
بر من حرام‌باد ازین پس شراب و عشق!
بر من حرام‌باد! تپش‌های قلبِ شاد!
یاران من به بند؛
در دخمه‌های تیره و نمناکِ باغشاه،
درعزلتِ تب‌آور تبعیدگاهِ خارک،
در هر کنار و گوشۀ این دوزخ سیاه.
زودست؛ گالیا!
در گوش من فساۀ دلدادگی مخوان!
اکنون ز من ترانۀ شوریدگی مخواه!
زودست، گالیا! نرسیده‌ست کاروان . . .
روزی که بازوان بلورین صبحدم
برداشت تیغ و پردۀ تاریک و شب شکافت،
روزی که آفتاب
از هر دریچه تافت،
روزی که گونه و لبِ یارانِ هم‌نبرد
رنگِ نشاط و خندۀ گمگشته باز یافت،
من نیز باز خواهم گردید آن‌زمان
سوی ترانه‌ها و غزل‌ها و بوسه‌ها،
سوی بهارهای دل‌انگیز گُل‌فشان،
سوی تو،
عشق من

Опубликовано:

 

18 апр 2011

Поделиться:

Ссылка:

Скачать:

Готовим ссылку...

Добавить в:

Мой плейлист
Посмотреть позже
Комментарии : 19   
@user-le4qh2xi8v
@user-le4qh2xi8v Год назад
شاهکاره . روح ابتهاج شاد . خیلی باشکوهه . اول شعری بود که ازش حفظ کردم . موسیقی چکناواریان هم خیلی به این اجرا عظمت بخشیده . م.پ. اصفهان . ایران . مرداد ۱۴۰۱
@AAB-gi8ux
@AAB-gi8ux Год назад
یادشون همیشه جاودان
@adrinaadrina8730
@adrinaadrina8730 2 года назад
من ترجمه کردی سورانی این شعر را شنیدم و این اولین بار بود که اسم استاد هوشنگ ابتهاج به گوشم خورد خوش بحال فارس زبانان که چنین گنجینه ای در این عصر دارند.
@theirantimes4913
@theirantimes4913 11 лет назад
فوق العاده است. 30 سال است که این شعر از محبوب ترین اشعارم است. درود بر حافظ دوران
@hosseinforouzanian3327
@hosseinforouzanian3327 Год назад
اينست نمونه هواست ونكاه ساىه دفاع المحرومات ىادش
@hrajabirajabi1894
@hrajabirajabi1894 9 лет назад
زیبا ،محشر،شاهکار
@maybastan8124
@maybastan8124 10 лет назад
شاهکار است ؛؛؛؛؛؛؛؛؛
@user-ie5tb5lg6j
@user-ie5tb5lg6j 6 лет назад
درود به استاد بزرگ جلیل القدر استاد هوشنگ ابتهاج بزرگمردی که تاریخ فراموش نخواهد کرد...
@rezashams4555
@rezashams4555 5 лет назад
Fattigdom mohair refgha
@alishirinzadeh9297
@alishirinzadeh9297 5 лет назад
مانند افسانه ای جاودانه دریا دهاوخاطرات تجلی میکند
@arefkhodashenas622
@arefkhodashenas622 8 лет назад
یک شاهکار جاودان
@yaldashenavar4889
@yaldashenavar4889 5 лет назад
دیرست گالیا دیر است......
@rezana.4445
@rezana.4445 5 лет назад
ای دنیا یادش بخیر
@rahmatabed7829
@rahmatabed7829 4 года назад
کالبد شکافی عشق🌹🌹🌹
@omidfardayan
@omidfardayan 12 лет назад
بسیار عالی است ! این شعر را من در سربازی ام هر شب با خود زمزمه می کردم و بسیار از آن خاطره دارم ! سالها بود به دنبالش بودم که خوشبختانه امروز پیدایش کردم ! ممنون از شما دوست گرامی که این شعر بسیار زیبای عاشقانه را درج نمودید موفق باشید ! امید فردایان یک شنبه هفتم اسفند ۱۳۹۰
@parastu1001
@parastu1001 12 лет назад
mamnoon khely zibast ....
@blackpersica
@blackpersica 3 года назад
اخه اگه سبک ترکی قلم به دست شوند برای بافتن فرش، دیگه سرانگشتاشون زخم نمیشه😀
@behrouznily7167
@behrouznily7167 Год назад
آقای ابتهاج! اکنون وضعیتی که تو به دروغ در این شعر آن را چنین بزرگنمایی می کنی هزاران هزار بار بدتر از این شعر توست. چرا صدایی بر نمی آوری و دست در بغل ( محمد علی ابطحی) به انداختن عکس عاشقانه و در بغل کشیدن قدرت اکتفا کرده ای؟ آیا فصدت از این شعر فقط جایگزین کردن سیستم افتضاح جمهوری اسلامی بجای یک سیستم پیشرفته تر که مردمش در صلح و آسایش و آرامش زندگی روز و شب شان می گذشت بود که اکنون در گوشت ای مرده وار مردگی میکنی؟ شرم بر شاعرانی که با قدرت همراه و همسفره میشوند.
Далее
گالیا | شعری از هوشنگ ابتهاج
19:24
小路飞被臭死啦!#海贼王#路飞
00:27
Просмотров 1,9 млн
Have You Seen Inside Out 2?
00:12
Просмотров 2,4 млн
مرگ
7:25
Просмотров 88 тыс.
هوشنگ ابتهاج / نیامدی و دیر شد
3:40
小路飞被臭死啦!#海贼王#路飞
00:27
Просмотров 1,9 млн