پیدا شدن جسد تکه تکه شده ی زن تهرانی در جاده ی سمنان| پرونده جنایی ایرانی
روزه ۲۰ آذره ساله ۹۹
بهرام شبونه به کلانتریه تهرانپارس رفتو خبره گم شدنه همسرش آیدا رو به مامورایه پلیس اعلام کرد
بهرام میگفت
امروز صب مثله همیشه و سره ساعت از خونه رفتم بیرون تا برم سره کار
همسرمم با مان از خونه اومد بیرون تا بره خریده خونه کنه
دختره ۴ سالمونم تویه خونه خواب بود
در طوله روز چن باری زنگ زدم به آیدا
ولی تلفنشو جواب نمیداد
چون سابقه ی جواب ندادنه تلفن داشت
خیلی نگران نشدم
با خودم گفتم شاید مثله همیشه سرش به بچه گرمه
عصر شدو از سره کار برگشتم خونه
کلید انداختمو وارده خونه شدم
ولی هیچ اثری از همسرم نبود
تا درو باز کردم
دخترمون اومد بغلمو با گریه بهم گفت از صب که از خواب بیدار شده مامانشو ندیده
ترس افتاد به دلم
سریع تلفنو برداشتمو زنگ زدم به گوشیش
ولی صدایه گوشیش از تویه خونه میومد
با اینکه خیلی نگران بودم
ولی چون دخترمون هیچی از صب نخورده بود
سریع یه چیزی واسش آماده کردمو بهش دادم
بعده اون گوشیو برداشتمو زنگ زدم به پدرو مادره آیدا
اونام هیچ خبری ازش نداشتن
به دوستو آشناهام زنگ زدم
هیچ فایده ای نداشت
از خونه اومدم بیرونو از سوپر مارکته محله ام سراغشو گرفتم
هیچ اثری ازش نبودو اصلا هیشکی ندیده بودش
چن ساعتی درگیره این بودم تا پیداش کنم
ولی وقتی دیدم کاری از دستم بر نمیاد
اومدم کلانتری
تا گم شدنشو گزارش بدم
بعده این گفته هایه بهرام
اسمو مشخصاته آیدا به عنوانه گم شده تویه سیستمه پلیسه آگاهی ثبت شد
خیلی زود تحقیقات برایه پیدا کردنه این زنه جوونه شروع شد
ولی هیچ سره نخی وجود نداشت
گوشیه تلفنه مقتول خونه بود
این گوشی به دقت بررسی شد
ولی بازم هیچ چیزه مشکوکی به دست نیومد
یه جورایی پرونده به بن بست رسیده بود
چون بهران شوهره این زنم میگفت به هیچ کسو هیچ چیزم مشکوک نیست
تنها سره نخه این پرونده
گفته هایه همسایه هایه این خونواده بود که میگفتن
وقتو بی وقت از خونشون صدایه دعوا و درگیری میشنیدن
بعده این گفته ی همسایه ها
تحقیقاته نامحسوس رویه بهرام متمرکز شد
ولی بازم بعده چن روز
هیچ چیزه مشکوکی ازین مرد بدست نیومد
تا اینکه ۵ روز بعد از گم شدنه آیدا
بهرام دوباره یه اداره ی پلیس رفتو گفت
امروز داشتم خونه رو مرتب میکردم
قاطیه وسایله آیدا یه نامه پیدا کردم که داخلش نوشته بود
ازین زندگی خسته شده و میخواد خودکشی کنه
اصله این نامه رو هم برایه شما آوردم
ازون جایی که آیدا زنه عصبیی بودو رفتاره غیر طبیعی زیاد داشت
این کار ازش بعید نبود
با پیدا کردنه این نامه
مطمین شدم که آیدا خودکشی کرده
برایه همین اومدم شکایتمو پس بگیرم
گفته هایه بهرام خیلی مشکوک بود
ماجرایه نامه ام ماجرارو مشکوکتر کرده بود
برایه همین
دوباره تحقیقاته فنی شروع شد
نامه ی که بهرام به مامورایه پلیس داده بود
به دقت با دستخطه آیدا تطبیق داده شد
ولی خیلی زود مشخص شد
نامه ای که بهرام به مامورایه پلیس داده
دستخطش با دستخطه آیدا یکی نیست
همین موضوعم نشون میداد
قطعا بهرام قصد داره یه چیزیو مخفی کنه و ماجرایه گم شدنه آیدا دروغه
برایه همین بازپرس دستوره بازداشته بهرامو صادر کردو این مرد
به اداره ی اگاهی منتقل شد
با نشستنه بهران پشته میزه بازجویی
تحقیقات ازین مرد شروع شد
ولی بهرام
بازم همه چیو انکار میکردو میگفت هیچ اطلاعی از اینکه آیدا کجاس نداره
حتی بهرام تاکید میکرد نامه ای که پیدا شده
با دستخطه خوده آیدا بوده
اصراره بهرام به دروغ پردازی
بیشتر این مردو تویه باتلاق فرو میبرد
تا اینکه بعد از چندین روز بازجویی
بهرام بلخره به قتله آیدا اعتراف کرد
بهرام میگفت
آره من آیدا رو کشتم
جسدشم تیکه تیکه کردم
بهرام میگفت
منو آیدا
۵ ساله پیش باهم ازدواج کردیم
جفتمون ادمایه خیلی عصبیو حساسی بودیم
واسه همین عجیب باهم مشکل داشتیم
سره هر مسیله ی کوچیکی باهم میجنگیدییم
این جریان ۱ سال ادامه داشت
تا اینکه خدا بهمون یه دختر داد
فک میکردم دیگه دعواهامون تموم میشه
ولی دیدم نه
اوضاع بدترم شد
آیدا هم با من خیلی بد رفتاری میکرد
هم بد دهنی
انقد این دعواها و قهرامون ادامه پیدا کرد
تا دیگه رفتاره آیدا نسبت بهم سرد شد
انقد سرد شد که دیگه بودو نبودم واسش اهمیت نداشت
همش سرش تویه گوشیش بود
گوشیشم میذاشت زمین
خودشو با دخترمون سرگرم میکرد
از وقتی دعواهامون کمتر شده بود
من به آیدا مشکوک شده بودم
چون طرزه رفتارش جوری بود که انگار داره بهم خیانت میکنه
چندین بار سره این موضوع بازم درگیر شدیم
ولی فایده ای نداشت
آیدا اصلا دیگه من واسش مهم نبودم
فکره خیانته آیدا
مثله خوره افتاده بود به جونم
۳ سال با این فکر زندگی میکردم
انقد به این مسئله حساس شدم که تویه خونه دوربینه مداربسته گذاشتم
ولی بازم هیچ چیزه مشکوکی دستگیرم نشد
به رفتو آمدایه آیدا اما خیلی مشکوک بودم
چندین بار پنهانی دنبالش رفتم
ولی بازم هیچی پیدا نکردم ازش
تا اینکه رفتاره آیدا از اونیم که بود بدتر شد
صب تا شب سرش توو گوشیش بود
چه موقع غذا خوردن
چه غذا درست کردن
چه کار کردن
اصلا تمامه زندگیش شده بود گوشیش
...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔴 لینک سابسکرایب:
/ @jenayigram
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن: • من فقط بهشون تذکر دادم...
📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم: • مادر و ناپدریم خواهرمو...
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران: • پرونده جنایی تنها قاتل...
📽️خفاش شب: • پرونده جنایی خفاش شب غ...
📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
: • بهم گفت دیگه شوهرتو نم...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#پرونده_جنایی
#پرونده
#قتل
30 май 2024