تحلیل روانشاختی دعوای بهنام و ماهی در قسمت سوم سریال در انتهای شب 

به طرز غریبی صدای ویدیو بعد از آپلود شدن بی‌کیفیت شده، شما هم صدا رو کم و زیاد می‌شنوین؟

مرسی از اینکه در دقیقه ۱۴ موضوعی را مطرح کردین که هیچ کس حتی جرعت گفتنش را نداشته. من بررسی روانشناسی این سریال از زبان اقای روانشناسی را دیده ام ولی اصلا به این موضوع اشاره نشد که البته به دلیل وحدودیت ها در ایران هست. از تحلیل شما لذت بردم. سپاس از زحمت برای تهیه این ویدیو. ,🙏👏

سپاس

خیلی منتظر این ویدیو بودم❤️

بسیار جالب بود مرسی

خیلی عالی بود👏👏👏

ویدیو عالی و پرمحتوا و لباستون هم زیباست خیلی خوشم اومد❤

تحلیل خیلی جالبی بودمخصوصا تابلو مرسی

توضیحاتتون خیلی عالی بود 🤍

پانصدمین سابسکرایبر ❤❤❤

ممنون هدیه جون که این سریال رو برام جذابتر کردی با تحلیل های فوق العاده❤صدا برای من مشکلی نداشت🙏🌺

سپاس که از زاویه جدیدی فیلم رو نقد کردین چیزی که خیلی مهمه ولی همیشه نادیده گرفته شده

منتظر تحلیل شما در مورد قسمتهای 4 تا 6 هستیم سرکار خانم گرامی

من با سرعت 1.5X گوش کردم و تازه شده بود نرمال، بقیه چطوری تحمل کردن با سرعت معمولی نگاه کنند!!؟

دم شما گرم کیف کردم مخصوصا قسمت تابلو و اون جراحتی که به صاحب اثر افتاد از سمت ماهی ، میتونه خشم ماهی به فضای اجباری خونه اش بوده باشه که پریده بیرون

خیلی تحلیل جالبی بود اشاره کنم که بالاخره بهنام تو قسمت ۵ انگار اعتراف میکنه که مقصر نداشتن شب های جذاب ماهی خودش بوده چون به ثریا میگه میترسم از تو یک ماهی دیگه بسازم

you don't need be polite. PLEASE feel free to talk about sexxxxx

بسیار خوب بود. لذت بردم. نکته ای رو که فکر میکنم اضافه کنم اینکه بر خلاف تعریف بسیاری - بویژه خانمهای امروزی و جوان- که در این سریال ماهی رو زنی قدرتمند میبینند و بهنام رو مردی ضعیف، من چندان اینطور نمیبینم. این بستگی به این داره که قدرتمند بودن رو در کنترلگر بودن بدانیم و ازش لذت ببریم یا خیر. نتیجه چیزی جز ویرانی خانواده و روابط در آن نیست. یا به شکل انقیاد یکی در دیگری، یا شورش و پاشاندن خانواده. شاید نوعی نگاه روز فمینیستی ست این نگاه به زن در خانواده (زن قوی و تصمیم گیر در همه امور تا حد تخریب طرف دیگر رابطه، تحقیر حتی ناخواسته او). من قدرت رو اما در توان فهم نقش ها (نقش زن-مرد، مادر-پدر، زن-شوهر، ...)، داشتن یک فلسفه قوی و عمیق از کلیت زندگی، اولویت بندی یا وزن دهی به امور مادی و احساسی، و توان برقراری یک بالانس میان مقدورات و محذورات میدانم. لذا اگر نقشها جابجا شوند، اولویتها و وزن دهی ها باژگونه شوند، و تنها محاسبات روزمره زندگی که اغلب به حس ناکامی از زندگی فردی و فروخوردن آرزوها منجر میگردد، مبنا فرار گیرد، فروپاشی عشق و خانواده ای که بروی آن سوار است حتمی ست. مطمئن نیستم نویسنده و کارگردان قراره کار رو به کجا ببره، اما تا بدینجای کار در کنار هیچ یک از این زوج نایستاده و این از نظر من خیلی درست و حساب شده بوده. بهنام اگر مدیر / استاد موفقی بوده، تحصیلات خوبی داره، به همسرش عشق میورزه (پرتره او رو بتصویر کشیده)، بقول خود ماهی برای حفاظت از خانواده ش از آرزوها و پیشرفت و شهرت شخصی ش گذشته و به احترام همسر جاه طلب و کنترلگرش، تن داده به رفتن به حاشیه شهر و تاکسی سوار شدن و مستهلک شدن، این بقدر کافی توانمند و مسئول بوده. هر اآدمی بهر حال باگ های شخصیتی -اگر بشه حتی اسمشو باگ گذاشت - داره و بهنام هم ازین امر مستثتی نیست. کلید جا میگذاره، دیتیل اورینتد نیست، احساسیه و اهل جنگیدن نیست، ... اما درنده نبودن، کاسه لیس قدرت نبودن، شریف بودن ، قانع بودن و آرام و متین بودن رو نباید با ضعف معادل سازی کرد. در مقابل ماهی، زنی باهوش، با اراده، زیبا، تحصیلکرده، و حتی عاشق، که عشقش رو در پای آرزوهای فروخورده ی گذشته و جال سرکوب میکنه، مماو از خشمهای فروخورده است، همسرش رو به تخت خواب خودش راه نمیده و تلاش برای محبت او رو پس میزنه، کنترلگره و مدام ضعف بهنام رو بروش میاره (تو که پول نداری، رانندگی بلد نیستی، یادت نره کلید رو جا نگذاری، ژنت معیوبه، توان جنسی ت منو ارضاع نمیکنه و ... که البته شاید خود او در تبدیل همسر به موجودی بظاهر ضعیف و پسیو نقش جدی داشته بدلیل جابجایی نقش ها در زندگی)، فرزند رو بیمار میدونه، همسر رو واجد ژن معیوب میدونه و .... رو نمیتوانم قدرتمند و آدم مسئوله ی این رابطه فروپاشیده بدونم و کنارش تمام قد بایستم. شاید اشتباه کنم و روند فیلم در صدد تصدیق ماهی و تقبیج بهنام پیش بره، باید دید، اما اگر اینطور بشه، فیلم برای من در ورطه معیوب نگاه فمینیستی پست مدرنی به رابطه ، عشق، و خانواده افتاده که در ذاتش نوعی نیهیلیسم نسبی گرا مستتره. سپاس

من اوایل ازدواجم بدنمو نمیشناختم و این مشکلو داشتم ، رفتیم پیش متخصص زنان ، دقیقا دکتر همینو گفت که نود درصد زنها نمیتونن لذت جنسی ببرن و ارگاسم بشن و خیلی خودتو درگیر این مساله نکن!!!! یه قطره هم برام نوشت افشره گل سرخ 😂 بعدها خودم کلی مقاله و کتاب خوندم و سعی کردم بدنمو بشناسم و مشکلمو حل کردم و جالب اینکه اون موقعی میشه موفق شد که ما خانما مسئولیت ارضای خودمونو ، خودمون به گردن بگیریم و منفعلانه به امید شوهر نباشیم که اکثرا خودخواهن ، همونجور که اون به فکر خودشه و ابزار میبینه اون لحظه تورو ، تو هم دقیقا همین نگاهو باید داشته باشی وگرنه نمیتونی. ایراد ما خانما اینه که تو روابط جسمی دنبال عشق میگردیم اما عشق فقط میتونه زمینه ساز باشه و بقیه شو باید به غریزه سپرد...