در نشست صد و بیست و دوم که با نوروز باستانی سال هزار و چهارصد همزمان شده است
دکتر عبدالکریم سروش ضمن تبریک عید نوروز واشاره به ابیاتی از نشست قبلی و نقدهایی که بر مولانا، به خصوص درباره دیدگاه مباح دانستن خون کفار، پرداخته شده بود، به داستان هاروت و ماروت رسید.
داستان"اعتماد کردن هاروت و ماروت بر عصمتِ خویش، و امیری اهل دنیا خواستن، و در فتنه افتادن" که با بیت ۳۳۳۱ شروع میشود:
همچو هاروت و چو ماروت شهیر
از بطر خوردند زهر آلود تیر
در ادامه این داستان آقای سروش به داستان چاه بابل و سپس قصه معروف " به عیادت رفتن مرد کر بر همسایه رنجور خویش" میرسد که داستانی کوتاه است و با همین داستان ونتیجه گیری آن نشست ۱۲۲ با دو بیت ۳۴۰۰ به پایان میرسد:
بهر خود او آتشی افروختست
در دل رنجور و خود را سوختست
فاتقوا النار التی اوقدتم
انکم فی المعصیه ازددتم
www.iccnc.org
/ iccnc
/ iccncofficial
t.me/Iccnc
/ iccncorg
/ iccnc1
www.yelp.com/biz/islamic-cult...
16 дек 2021