هشیاری چیست؟ محصول مغز و یا حقیقتی غیر مادی - بخش 1 / مقدمه 

هشیاری Consciousness چیست؟ محصول مغز و یا حقیقتی غیر مادی
بخش اول : مقدمه
در جولای 2005 مجله بسیار معتبر و تاریخی Science در یکصد و بیست و پنجمین سال انتشار خود اقدام به انتشار صد و بیست و پنج پرسش علمی کرد که تا کنون علم از پاسخ به آنها ناتوان بوده است و در لیست این 125 سوال پس از سوال اول که این بود که جهان از چه چیزی ساخته شده است؟
?What Is the Universe Made Of
دومین پرسش بی پاسخ علم این سوال بود که مبنای علمی و زیستی هشیاری بشری چیست؟
?What Is the Biological Basis of Consciousness
مجموعه حاضر که با عنوان "هشیاری Consciousness چیست؟ محصول مغز و یا حقیقتی غیر مادی" که بخش اول و مقدمه آن پیش روی شما قرار دارد حاصل گفتگوهای دوجانبه من با دکتر ارشیا گرامی ژئوفیزیسیست است که ایشان سابقه فعالیت در حوزه IT نیز دارند و هدف این گفتگوها تحلیل اندیشه تعالی گرایانه Transcendentalism در برابر اندیشه علمی مبتنی بر متریالیسم و ماده گرایی علمی در حوزه هشیاری Consciousness و پاسخ به این پرسش است که آیا چیزی به نام ذهن جدای از ماده وجود قابل بررسی دارد و یا هشیاری بشری به تمامی محصول فرایندی کاملا مادی در مغز است.
دوستانی که مطالعات و کارهای منتشر شده من را دنبال می کنند می دانند که شکل فلسفه ای که من معرفی می کنم را Transcendental Existentialism نام نهاده ام که یکی از محورهای مهم این اندیشه فلسفی پذیرش بعدی Transcendental و Non-Spaciotemporal در هشیاری و ذهن بشری است که ایده ای لوگوسنتریک و در مسیر فلسفه افلاطونی Platonic tradition تلقی می شود.
اشاره به این موضوع منجر به گشایش گفتگویی میان من و دکتر ارشیا گرامی عزیز در رابطه با تقابل دیدگاههای متریالیسم علمی و فلسفه تعالی گرا Transcendental شد که در همین راستا تصمیم گرفتیم این گفتگوها را در سطح عمومی پی گیری کنیم از آن رو که پرسشهایی که ارشیای عزیز در برابر اندیشه تعالی گرایانه که پذیرای بعد غیر مادی جهان است قرار می دهند یقینا پرسش بسیاری از دوستانی است که بر این باورند که هرگاه فلسفه به متافیزیک ورود می کند باید این آمادگی را داشته باشد که به سوالات و چالشهایی که علم در برابر آن قرار می دهد نیز پاسخگو باشد.
در این مجموعه گفتگوها تلاش ما بر این اصل متمرکز خواهد بود که با وفاداری به اندیشه علمی که مورد پذیرش فلسفه مادی گرایانه و متریالیست است موضع متریالیسم و همچنین تعالی گرایی / Transcendentalism را با محک فلسفه و علم و نه نگرش دینی و عرفانی مورد بررسی قرار دهیم. این چالش دشوار از این رو دارای اهمیت است که به صورت سنتی به ویژه در بحث هشیاری تمرکز دیدگاه دینی و عرفانی بر وجود و جاودانگی روح به عنوان منبع پیدایش و بقای هشیاری انسانی امکان ایجاد گفتگویی معنا دار میان یک عالم دینی با یک پژوهشگر و دانشمند متکی بر نظریه علمی را که تنها آنچه را قابل سنجش و راستی سنجی است به عنوان حقیقت آبجکتیو می پذیرد ایجاد نکرده است از آن رو که تجربه دینی و عرفانی در بنیان خود امری فراعلمی است و دلایل مورد اتکای آن نیز درون گفتمانی و سابجکتیو تلقی می گردد.
باشد که بر اساس علم عصب شناسی بر آخرین یافته های FMRI بر امکان نشان دادن هشیاری به عنوان فعالیتی مغزی و نه چیز خارج از آن تاکید کند به دلیل تفاوت پارادایم های گفتگوی ما اصولا مفاهمه امری غیر ممکن خواهد بود و هر یک از ما تنها موضع خود را که به آن باور داریم تکرار خواهیم کرد که در این میان باید توجه داشت که تجربه و باور دینی در اساس خود امری فراعلمی است و به همین دلیل هیچ مفاهمه ای بین دو دیدگاه صورت نخواهد پذیرفت ولی این بار من بنا برآن دارم که میدان این بررسی را به درون حوزه قابل پذیرش متریالیسم علمی ببرم.
این مجموعه گفتگویِ چند بخشی در رابطه با آگاهی در صورت موفقیت می تواند تنها بخشی از گفتگوی وسیع تری باشد که در آن ما اندیشه مادی گرایانه را در برابر اندیشه ترنسندنتال و تعالی گرایانه و بالعکس مورد سنجش قرار خواهیم داد که در عمل پرسش و نقد اندیشه مادی گرایی و تعالی گرایی و در عین حال درک هر دو دیدگاه به صورت همزمان خواهد بود.
آیدین آرتا